thesunnrise
عضو جدید
آیا افراد باهوش تر، بی خداترند؟ (شهیر)
در میان نظراتی که برای مقاله خصیصه منحصر بفرد و برجسته انسان ها بر خلاف تصور عمومی، هوش آنها نیست، دوستان ارسال کرده بودند یکی از خوانندگان لینکی را از روزنامه تلگراف فرستادند و بهمراه آن توضیح مختصری که انگیزه تهیه این نوشته کوتاه شد.
مقاله دیلی تلگراف در مورد مطالعه ایست که توسط پروفسور ریچارد لین (Richard Lynn) از دانشگاه Ulster انجام شده و طی آن نتیجه گیری شده است که درصد قابل توجهی از افراد با IQ بالا نسبت به وجود خدا بی اعتقادند.
من در اینجا بدون اینکه بخواهم وارد اصل مبحث شوم می خواهم به ٣ نکته اشاره کنم.
نخست: امروزه اینکه IQ بالا نمایانگر اینست که فرد بطور کلی از کیفیت درک بالاتر و قدرت آنالیز و تجزیه و تحلیل برتر برخوردار است، محل شک و پرسش جدی قرار گرفته است. کتاب های بیشماری این روزها در مورد قابلیت های ذهنی منتشر می شود که در برخی از آنها حتی نامی از تست IQ برده نمی شود. برای شروع می توانید به این مقاله تحقیقی از دانشگاه کورنل یا این مقاله کوتاه در نیویورک تایمز و یا این کتاب و یا این تحقیق (The attack of the psychometricians) مراجعه کنید.
دوم اینکه پس از قرنها بحث و جدل بین موافقان و مخالفان وجود خدا امروز اسناد و مدارک و استدلالات هیچ یک از دو گروه بطور قاطع بر دیگری برتری نیافته است. طبیعی است که علم نیز از آنجا که تنها با مسائل قابل تجربه (Testable) و قابل رّد و نقض (Falsifiable) سر و کار دارد در این مورد بکلی ساکت است. البته از زمان پیدایش تئوری های جدید بخصوص در قلمرو شیمی و فیزیک، هم فلاسفه و هم دانشمندان سعی کرده اند که با استناد به نظریه های مزبور بر له و یا علیه وجود خدا موضع گیری کنند. این موضع گیریها اما ربطی به خود علم نداشته و ندارد بلکه تنها برداشت فلسفی افراد از تئوری های مذکور است. حال با این مقدمه نکته دومی را که می خواهم مطرح کنم اینست که "بی خدائی" و عدم اعتقاد به وجود خدا (Atheism) برخلاف آنچه که هواداران این نظریه سعی بر القاء آن دارند صرفا مخالفت با دین بطور عام نیست بلکه خود، یک دین و یک سیستم اعتقادی است نه بیشتر و نه کمتر. اعتقاد به عدم وجود خدا به همان اندازه یک اعتقاد دینی محسوب می شود که اعتقاد به وجود خدا و اگر بر پایه اسناد و مدارک و استدلال بخواهیم سخن بگوئیم این دین از هیچ نوع برتری نسبت به دیگر ادیان برخوردار نیست.
سوم اینکه در یکی از سایت های ناسا که سئوال های عمده و عمومی مردم بصورت پرسش و پاسخ مطرح شده است در ارتباط با سئوالی که اذهان بسیاری از ما را همواره به خود مشغول می کند یعنی تضاد علم و دین، پاسخ بسیار جالبی (به نقل از آکادمی علوم آمریکا) منعکس گردیده که من ترجمه و عین متن انگلیسی آنرا در زیر برای شما می آورم.
علم تنها راه شناخت بشر از محیط و پیرامون خود نیست. انسانها درک و شناخت خود را به راههای دیگری به غیر از علم از قبیل ادبیات، هنر، فلسفه و تجربه های دینی هم بدست می آورند. داده های علمی به غنای یافته های بشر در زمینه های دیگر و نیز ارتقای اخلاقیات کمک می کند و نیز به بشر کمک می کند که از دنیای طبیعی (Natural World) شناخت بهتری داشته باشد.
دانشمندان علوم مانند همه افراد دیگر از نظم و پیچیدگی طبیعت در حیرت فرو رفته اند. در واقع بسیاری از دانشمندان علوم عمیقا مذهبی هستند. ولی باید توجه داشت که علم و دین دو قلمروی کاملا مجزا را در تجربیات بشری اشغال می کنند. خواست اینکه این دو قلمرو در یکدیگر ادغام شوند از شکوه هر دوی آنان خواهد کاست.
بسیاری از افراد معتقد به مذهب، و در میان آنان بسیاری از دانشمندان، معتقدند که خداوند کائنات را خلق کرده است و نیز پروسه (فرآیند) سیر تکاملی فیزیکی و بیولوژیکی (اشاره به تئوری تکامل) توسط او خلق گردیده است. این پروسه های تکامل منجر به خلق کهکشانها، سیستم منظومه شمسی و حیات بر روی زمین گردیده است. این اعتقاد که گاهی تکامل خداگرایانه (Theistic Evolution) خوانده می شود در تضاد و تناقض با توضیحات علمی تکامل قرار نمی گیرد. در حقیقت (تکامل خداگرایانه) منعکس کننده کائنات فیزیکی بنحوی برجسته و الهام بخش است و با یافته های ما در نجوم، فسیل شناسی و بیولوژی مولکولی و زمینه های دیگر علمی همخوانی دارد
نظر شما چیه؟ با ذکر دلیل یا یک مثال

در میان نظراتی که برای مقاله خصیصه منحصر بفرد و برجسته انسان ها بر خلاف تصور عمومی، هوش آنها نیست، دوستان ارسال کرده بودند یکی از خوانندگان لینکی را از روزنامه تلگراف فرستادند و بهمراه آن توضیح مختصری که انگیزه تهیه این نوشته کوتاه شد.
مقاله دیلی تلگراف در مورد مطالعه ایست که توسط پروفسور ریچارد لین (Richard Lynn) از دانشگاه Ulster انجام شده و طی آن نتیجه گیری شده است که درصد قابل توجهی از افراد با IQ بالا نسبت به وجود خدا بی اعتقادند.
من در اینجا بدون اینکه بخواهم وارد اصل مبحث شوم می خواهم به ٣ نکته اشاره کنم.
نخست: امروزه اینکه IQ بالا نمایانگر اینست که فرد بطور کلی از کیفیت درک بالاتر و قدرت آنالیز و تجزیه و تحلیل برتر برخوردار است، محل شک و پرسش جدی قرار گرفته است. کتاب های بیشماری این روزها در مورد قابلیت های ذهنی منتشر می شود که در برخی از آنها حتی نامی از تست IQ برده نمی شود. برای شروع می توانید به این مقاله تحقیقی از دانشگاه کورنل یا این مقاله کوتاه در نیویورک تایمز و یا این کتاب و یا این تحقیق (The attack of the psychometricians) مراجعه کنید.
دوم اینکه پس از قرنها بحث و جدل بین موافقان و مخالفان وجود خدا امروز اسناد و مدارک و استدلالات هیچ یک از دو گروه بطور قاطع بر دیگری برتری نیافته است. طبیعی است که علم نیز از آنجا که تنها با مسائل قابل تجربه (Testable) و قابل رّد و نقض (Falsifiable) سر و کار دارد در این مورد بکلی ساکت است. البته از زمان پیدایش تئوری های جدید بخصوص در قلمرو شیمی و فیزیک، هم فلاسفه و هم دانشمندان سعی کرده اند که با استناد به نظریه های مزبور بر له و یا علیه وجود خدا موضع گیری کنند. این موضع گیریها اما ربطی به خود علم نداشته و ندارد بلکه تنها برداشت فلسفی افراد از تئوری های مذکور است. حال با این مقدمه نکته دومی را که می خواهم مطرح کنم اینست که "بی خدائی" و عدم اعتقاد به وجود خدا (Atheism) برخلاف آنچه که هواداران این نظریه سعی بر القاء آن دارند صرفا مخالفت با دین بطور عام نیست بلکه خود، یک دین و یک سیستم اعتقادی است نه بیشتر و نه کمتر. اعتقاد به عدم وجود خدا به همان اندازه یک اعتقاد دینی محسوب می شود که اعتقاد به وجود خدا و اگر بر پایه اسناد و مدارک و استدلال بخواهیم سخن بگوئیم این دین از هیچ نوع برتری نسبت به دیگر ادیان برخوردار نیست.
سوم اینکه در یکی از سایت های ناسا که سئوال های عمده و عمومی مردم بصورت پرسش و پاسخ مطرح شده است در ارتباط با سئوالی که اذهان بسیاری از ما را همواره به خود مشغول می کند یعنی تضاد علم و دین، پاسخ بسیار جالبی (به نقل از آکادمی علوم آمریکا) منعکس گردیده که من ترجمه و عین متن انگلیسی آنرا در زیر برای شما می آورم.
علم تنها راه شناخت بشر از محیط و پیرامون خود نیست. انسانها درک و شناخت خود را به راههای دیگری به غیر از علم از قبیل ادبیات، هنر، فلسفه و تجربه های دینی هم بدست می آورند. داده های علمی به غنای یافته های بشر در زمینه های دیگر و نیز ارتقای اخلاقیات کمک می کند و نیز به بشر کمک می کند که از دنیای طبیعی (Natural World) شناخت بهتری داشته باشد.
دانشمندان علوم مانند همه افراد دیگر از نظم و پیچیدگی طبیعت در حیرت فرو رفته اند. در واقع بسیاری از دانشمندان علوم عمیقا مذهبی هستند. ولی باید توجه داشت که علم و دین دو قلمروی کاملا مجزا را در تجربیات بشری اشغال می کنند. خواست اینکه این دو قلمرو در یکدیگر ادغام شوند از شکوه هر دوی آنان خواهد کاست.
بسیاری از افراد معتقد به مذهب، و در میان آنان بسیاری از دانشمندان، معتقدند که خداوند کائنات را خلق کرده است و نیز پروسه (فرآیند) سیر تکاملی فیزیکی و بیولوژیکی (اشاره به تئوری تکامل) توسط او خلق گردیده است. این پروسه های تکامل منجر به خلق کهکشانها، سیستم منظومه شمسی و حیات بر روی زمین گردیده است. این اعتقاد که گاهی تکامل خداگرایانه (Theistic Evolution) خوانده می شود در تضاد و تناقض با توضیحات علمی تکامل قرار نمی گیرد. در حقیقت (تکامل خداگرایانه) منعکس کننده کائنات فیزیکی بنحوی برجسته و الهام بخش است و با یافته های ما در نجوم، فسیل شناسی و بیولوژی مولکولی و زمینه های دیگر علمی همخوانی دارد
نظر شما چیه؟ با ذکر دلیل یا یک مثال