onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]آيزاك برلين و مقوله آزادي منفي1[/h]
موري روتبارد: برلين با مفاهيم ابتدايي علم اقتصاد آشنا نيست
موري روتبارد 2
ترجمه: سليمان عبدي
يكي از مباحث مهم و متنفذ امروز درخصوص آزادي از سوي سر آيزاك برلين پردازش شده است. برلين آزادي را با دو مفهوم آزادي منفي3 يعني نبود حصر و مانع بر حوزه عمل فرد در مقابل آزادي مثبت4 يا قدرت و توان تاثيرگذاري فرد بر خود و محيطش (كه چندان به آزادي ربطي ندارد) به تحليل ميكشد.
تحليل سطحي برلين از آزادي منفي چندان تفاوتي با نظريات كنوني در خصوص آزادي ندارد؛ چنانچه اكنون نيز برخي آزادي را فقدان الزام فيزيكي يا تعرض به اشخاص و مالكيت تلقي ميكنند. متاسفانه اين ابهام نزد برلين موجب نوعي سردرگمي و فقدان باوري منسجم به آزادي شده است.
يكي از مغالطات برلين به رويكرد و تعريفش از آزادي تحت لواي اين دو مفهوم برميگردد؛ چنانچه در يكي از نوشتههايش مينويسد: «معمولا تعريف من از آزادي اين بوده كه انسان تا درجهاي آزاد باشد كه آزادياش بر آزادي ديگران مانعي ايجاد نكند، معني سياسي چنين رويكردي اين خواهد بود كه ما آزاديم كه هر چه آرزو داريم انجام دهيم» يا برلين در يك جاي ديگر ميآورد كه: «من در نسخه اصلي دو مفهوم از آزادي آوردهام كه آزادي به معني فقدان موانع و حصرها بر سر اجرايي كردن اميال و آرزوهاي انسان است» اما چنانكه برلين خود بعدها متوجه شد تعريف آزادي بر اساس ارضاي اميال و آرزوها ميتواند با سركوب و خاموش كردن اين اميال به وسيله عوامل خارجي نيز همچنان مصداق داشته باشد چنانچه در اصلاحيهاش مينويسد:
«چنانچه كاركرد آزادي، ارضاي اميال و آرزوها باشد، در آن صورت من ميتوانم با زدودن اين آرزوها و اميال شخصي، ميزان آرزوهايم را افزايش دهم؛ يعني با زدودن اميال و آرزوهايي كه انسان را ناراضي و معترض ميكند خود به خود آزادي افزايش مييابد.»
در نسخه تصحيح شده برلين (1969) عبارت مغالطه آميز حذف شده و آزادي سياسي اينگونه تعريف شده: آزادي به معني آن است كه كسي مانعي بر سر راه تو ايجاد نكند.
ولي همچنان تعريف برلين از آزادي خالي از اشكال نيست چنانكه اگر بنا به تعريف برلين آزادي به معني نبود موانع بر سر انتخابها و عملكردهاي انسان باشد در آن صورت به تعبير پروفسور پارنت5 ميتوان گفت كه برلين آزادي را با مفهوم فرصت انجام عمل، يكي گرفته و مفهوم آزادي منفي را وجهه نامشروع آزادي مثبت جابهجا كرده است. براي مثال اگر شخص الف نخواهد خانهاش را به شخص ب اجاره دهد تنها به اين دليل كه شخص ب رنگين پوست است در اينصورت با اطمينان ميتوان گفت شخص الف فرصتهاي انتخاب را تقليل داده ولي اين به آن معني نيست كه آزادي او را سلب كرده باشد. پارنت به ابهام در تعريف برلين و هم معني گرفتن فرصت و آزادي اشاره ميكند؛ چنانچه برلين ميگويد: «آزادي بيان فرصتي براي عمل كردن است.» يا اينكه يكي از شاخصههاي آزادي بيشتر را بيشينه كردن فرصت ميداند. از اين روي پارنت تاكيد بر تمايز معنايي اين دو مفهوم دارد؛ چنانكه به تعبير پارنت ممكن است ما فرصت تهيه بليت يك كنسرت را به دلايلي از دست دهيم؛ ولي همچنان امكان خريد بليت براي برنامهاي ديگر را داريم.
تعريف آزادي منفي به عنوان عدم حصر و ممانعت فيزيكي بر اشخاص و دارايي فردي و محدوديتهاي خاصي كه برلين براي حقوق مالكيت قائل است عملا آزادي مورد نظر او را به آزادي مثبت تقليل ميدهد. اشكال برلين در بازتعريف آزادي منفي به عنوان عدم ممانعت فيزيكي بر اشخاص و دارايي شان است.
همچنين خشم و عصبانيت برلين نسبت به بازار آزاد به طريقي خود موجب نوعي تعارض و آسيب رساندن به تعريف او از آزادي منفي شده است چنانچه به باور برلين هيولاي افسار گسيخته بازار آزاد، آزاديهاي منفي از قبيل آزادي بيان و اجتماعات را تهديد ميكند.
از اين رو با تعريف بازار آزاد به عنوان آزادي كامل اشخاص و دارايي و همچنين آزادي بيان و اجتماعات (چرا كه اين قبيل آزاديها نيز زير مجموعه حقوق و داراييهاي اشخاص محسوب ميشوند) برلين دچار چالش بزرگي خواهد شد.
در يك عبارت شعارگرايانه و بيپايه، برلين مينويسد:
«در دوران حاكميت لجام گسيخته اقتصاد فردگرايانه، آزاديهاي فردي به سمت و سويي گام برداشت كه عموم جامعه را متضرر كرد مخصوصا در مناطق شهري به گونهاي كه بچهها در معادن به كار گماشته ميشدند و والدين شان در ميان فقر و بيماري رها شده بودند چنين شرايطي كه فقر و بدبختي را به عنوان حقي مشروع قلمداد ميكرد، رقت انگيز است.»
جاي تعجب ندارد كه برلين به آزاديخواهان تمام عياري چون اسپنسر6 و كوبدين7 حمله ور شده و از مواضع ناپايدار و مبهم ليبرال كلاسيكهايي چون ميل8 و آلكسي دوتوكويل9 جانبداري كند.
در اينجا باز چند چالش بزرگ پيش روي فحاشيهاي برلين وجود دارد چنانچه او تاريخ صنايع مدرن و انقلاب صنعتي را به كل ناديده ميگيرد در حالي كه به تعبير هايك10، اشتون11، هات12 و هارتويل13 صنايع مدرن باعث بهبود اوضاع كارگران و فراغت بيشتر و حل مشكل كار كودكان شده است.
اما برلين از لحاظ مفهومي در توضيح مقوله آزادي منفي دچار مساله است چنانچه اشاره كرديم در درجه نخست او بازار آزاد را يك عامل مخرب براي آزاديهاي فردي قلمداد ميكند و در ثاني او آزادي منفي را بيشتر در تقابل با مفاهيمي چون قدرت مثبت و رفاه قرار ميدهد.
در نهايت برلين به نقطه اوج حمله خود به آزادي منفي ميرسد به گونهاي كه به تعبير او: تقويت قدرتمندان و عدم مسووليت در برابر انسانيت و ضعفا است و آزادي براي گرگان به معني مرگ براي گوسفندان است، ماجراي خونبار اقتصاد فردي و اقتصاد رقابتي سرمايهداري امروز ديگر نيازي به تاكيد ندارد.
مغالطه بنيادي برلين در اينجا اين است كه او آزادي و اقتصاد بازار آزاد را با ضدش يعني زور و تجاوز تعريف ميكند. اگر دقت كنيد او از واژگاني چون گوسفندان، گرگها، تجاوز و خونبار استفاده كرده در حاليكه همه اين موارد مصداق تجاوز و اجبارند و تنها از سوي دولتها صورت گرفته است.14
اگرچه برلين تجاوز و اجبار را با ضدش يعني اقتصاد بازار آزادي ميشناساند، ولي بازار آزاد بر خلاف ادعاي او به نفع ضعفا و گوسفندان تمام خواهد شد همان كساني كه در زير سيطره دولت توان بقا نخواهند داشت. در اين خصوص يك اقتصاددان مبتدي آشنا با قاعده ريكاردو15 ميتواند درخصوص مزاياي اقتصاد رقابتي برلين را بيشتر راهنمايي كند.
پاورقي:
1- Isaiah Berlin on Negative Freedom
2- Murray N. Rothbard
3- negative liberty
4- positive liberty
5- Parent
6- Spencer
7- Cobden
8- Mill
9- de Tocqueville
10- Hayek
11- Ashton
12- Hutt
13- Hartwell
14 - و دولت همان نهادي است كه برلين ميخواهد داوري در مورد حدود آزادي به آن بسپارد. (مترجم)
15- Ricardian Law
موري روتبارد: برلين با مفاهيم ابتدايي علم اقتصاد آشنا نيست
موري روتبارد 2
ترجمه: سليمان عبدي
يكي از مباحث مهم و متنفذ امروز درخصوص آزادي از سوي سر آيزاك برلين پردازش شده است. برلين آزادي را با دو مفهوم آزادي منفي3 يعني نبود حصر و مانع بر حوزه عمل فرد در مقابل آزادي مثبت4 يا قدرت و توان تاثيرگذاري فرد بر خود و محيطش (كه چندان به آزادي ربطي ندارد) به تحليل ميكشد.
تحليل سطحي برلين از آزادي منفي چندان تفاوتي با نظريات كنوني در خصوص آزادي ندارد؛ چنانچه اكنون نيز برخي آزادي را فقدان الزام فيزيكي يا تعرض به اشخاص و مالكيت تلقي ميكنند. متاسفانه اين ابهام نزد برلين موجب نوعي سردرگمي و فقدان باوري منسجم به آزادي شده است.
يكي از مغالطات برلين به رويكرد و تعريفش از آزادي تحت لواي اين دو مفهوم برميگردد؛ چنانچه در يكي از نوشتههايش مينويسد: «معمولا تعريف من از آزادي اين بوده كه انسان تا درجهاي آزاد باشد كه آزادياش بر آزادي ديگران مانعي ايجاد نكند، معني سياسي چنين رويكردي اين خواهد بود كه ما آزاديم كه هر چه آرزو داريم انجام دهيم» يا برلين در يك جاي ديگر ميآورد كه: «من در نسخه اصلي دو مفهوم از آزادي آوردهام كه آزادي به معني فقدان موانع و حصرها بر سر اجرايي كردن اميال و آرزوهاي انسان است» اما چنانكه برلين خود بعدها متوجه شد تعريف آزادي بر اساس ارضاي اميال و آرزوها ميتواند با سركوب و خاموش كردن اين اميال به وسيله عوامل خارجي نيز همچنان مصداق داشته باشد چنانچه در اصلاحيهاش مينويسد:
«چنانچه كاركرد آزادي، ارضاي اميال و آرزوها باشد، در آن صورت من ميتوانم با زدودن اين آرزوها و اميال شخصي، ميزان آرزوهايم را افزايش دهم؛ يعني با زدودن اميال و آرزوهايي كه انسان را ناراضي و معترض ميكند خود به خود آزادي افزايش مييابد.»
در نسخه تصحيح شده برلين (1969) عبارت مغالطه آميز حذف شده و آزادي سياسي اينگونه تعريف شده: آزادي به معني آن است كه كسي مانعي بر سر راه تو ايجاد نكند.
ولي همچنان تعريف برلين از آزادي خالي از اشكال نيست چنانكه اگر بنا به تعريف برلين آزادي به معني نبود موانع بر سر انتخابها و عملكردهاي انسان باشد در آن صورت به تعبير پروفسور پارنت5 ميتوان گفت كه برلين آزادي را با مفهوم فرصت انجام عمل، يكي گرفته و مفهوم آزادي منفي را وجهه نامشروع آزادي مثبت جابهجا كرده است. براي مثال اگر شخص الف نخواهد خانهاش را به شخص ب اجاره دهد تنها به اين دليل كه شخص ب رنگين پوست است در اينصورت با اطمينان ميتوان گفت شخص الف فرصتهاي انتخاب را تقليل داده ولي اين به آن معني نيست كه آزادي او را سلب كرده باشد. پارنت به ابهام در تعريف برلين و هم معني گرفتن فرصت و آزادي اشاره ميكند؛ چنانچه برلين ميگويد: «آزادي بيان فرصتي براي عمل كردن است.» يا اينكه يكي از شاخصههاي آزادي بيشتر را بيشينه كردن فرصت ميداند. از اين روي پارنت تاكيد بر تمايز معنايي اين دو مفهوم دارد؛ چنانكه به تعبير پارنت ممكن است ما فرصت تهيه بليت يك كنسرت را به دلايلي از دست دهيم؛ ولي همچنان امكان خريد بليت براي برنامهاي ديگر را داريم.
تعريف آزادي منفي به عنوان عدم حصر و ممانعت فيزيكي بر اشخاص و دارايي فردي و محدوديتهاي خاصي كه برلين براي حقوق مالكيت قائل است عملا آزادي مورد نظر او را به آزادي مثبت تقليل ميدهد. اشكال برلين در بازتعريف آزادي منفي به عنوان عدم ممانعت فيزيكي بر اشخاص و دارايي شان است.
همچنين خشم و عصبانيت برلين نسبت به بازار آزاد به طريقي خود موجب نوعي تعارض و آسيب رساندن به تعريف او از آزادي منفي شده است چنانچه به باور برلين هيولاي افسار گسيخته بازار آزاد، آزاديهاي منفي از قبيل آزادي بيان و اجتماعات را تهديد ميكند.
از اين رو با تعريف بازار آزاد به عنوان آزادي كامل اشخاص و دارايي و همچنين آزادي بيان و اجتماعات (چرا كه اين قبيل آزاديها نيز زير مجموعه حقوق و داراييهاي اشخاص محسوب ميشوند) برلين دچار چالش بزرگي خواهد شد.
در يك عبارت شعارگرايانه و بيپايه، برلين مينويسد:
«در دوران حاكميت لجام گسيخته اقتصاد فردگرايانه، آزاديهاي فردي به سمت و سويي گام برداشت كه عموم جامعه را متضرر كرد مخصوصا در مناطق شهري به گونهاي كه بچهها در معادن به كار گماشته ميشدند و والدين شان در ميان فقر و بيماري رها شده بودند چنين شرايطي كه فقر و بدبختي را به عنوان حقي مشروع قلمداد ميكرد، رقت انگيز است.»
جاي تعجب ندارد كه برلين به آزاديخواهان تمام عياري چون اسپنسر6 و كوبدين7 حمله ور شده و از مواضع ناپايدار و مبهم ليبرال كلاسيكهايي چون ميل8 و آلكسي دوتوكويل9 جانبداري كند.
در اينجا باز چند چالش بزرگ پيش روي فحاشيهاي برلين وجود دارد چنانچه او تاريخ صنايع مدرن و انقلاب صنعتي را به كل ناديده ميگيرد در حالي كه به تعبير هايك10، اشتون11، هات12 و هارتويل13 صنايع مدرن باعث بهبود اوضاع كارگران و فراغت بيشتر و حل مشكل كار كودكان شده است.
اما برلين از لحاظ مفهومي در توضيح مقوله آزادي منفي دچار مساله است چنانچه اشاره كرديم در درجه نخست او بازار آزاد را يك عامل مخرب براي آزاديهاي فردي قلمداد ميكند و در ثاني او آزادي منفي را بيشتر در تقابل با مفاهيمي چون قدرت مثبت و رفاه قرار ميدهد.
در نهايت برلين به نقطه اوج حمله خود به آزادي منفي ميرسد به گونهاي كه به تعبير او: تقويت قدرتمندان و عدم مسووليت در برابر انسانيت و ضعفا است و آزادي براي گرگان به معني مرگ براي گوسفندان است، ماجراي خونبار اقتصاد فردي و اقتصاد رقابتي سرمايهداري امروز ديگر نيازي به تاكيد ندارد.
مغالطه بنيادي برلين در اينجا اين است كه او آزادي و اقتصاد بازار آزاد را با ضدش يعني زور و تجاوز تعريف ميكند. اگر دقت كنيد او از واژگاني چون گوسفندان، گرگها، تجاوز و خونبار استفاده كرده در حاليكه همه اين موارد مصداق تجاوز و اجبارند و تنها از سوي دولتها صورت گرفته است.14
اگرچه برلين تجاوز و اجبار را با ضدش يعني اقتصاد بازار آزادي ميشناساند، ولي بازار آزاد بر خلاف ادعاي او به نفع ضعفا و گوسفندان تمام خواهد شد همان كساني كه در زير سيطره دولت توان بقا نخواهند داشت. در اين خصوص يك اقتصاددان مبتدي آشنا با قاعده ريكاردو15 ميتواند درخصوص مزاياي اقتصاد رقابتي برلين را بيشتر راهنمايي كند.
پاورقي:
1- Isaiah Berlin on Negative Freedom
2- Murray N. Rothbard
3- negative liberty
4- positive liberty
5- Parent
6- Spencer
7- Cobden
8- Mill
9- de Tocqueville
10- Hayek
11- Ashton
12- Hutt
13- Hartwell
14 - و دولت همان نهادي است كه برلين ميخواهد داوري در مورد حدود آزادي به آن بسپارد. (مترجم)
15- Ricardian Law