این روزها بُرد با کسیست که بی رحم باشد
از دلت که مایه بگذاری ســوخـــــته ای…..!
از دلت که مایه بگذاری ســوخـــــته ای…..!
ثانیه های خاکستری...
- شروع کننده موضوع MEMOL...
- تاریخ شروع
בلگـــيرمـ!
از تمـــامـ روزهايــ ـﮯ كه
בوستـتـ בاشتــمـ...!
براے تمـــآمـ روزهايـﮯ كــہ
خِيـــالـ ميــكرבمـ בوستـــمـ בار ے..!
از تمـــامـ روزهايــ ـﮯ كه
בوستـتـ בاشتــمـ...!
براے تمـــآمـ روزهايـﮯ كــہ
خِيـــالـ ميــكرבمـ בوستـــمـ בار ے..!
من را زیر خاکستر جا گذاشتی!!!
آهای...
با توام...
یادت نرود!!!
من به خاطرتو
آتش گرفته ام....
آهای...
با توام...
یادت نرود!!!
من به خاطرتو
آتش گرفته ام....
مشق دلتنگی
وقتی دلم هوای دلتنگی می کند
خواب هیچ شقایقی را پرپر نمی کنم
و برای هیچ پروانه ی عاشقی
شمع نمی سوزانم...
تنها کمی حوصله می خواهد
تا باران بگیرد و باغچه
به سکوت درختان پایان دهد
آن وقت تکیه می کنم
روی شانه های چمن و در
سکوت پرنده های عاشق
شعر می خوانم...
وقتی دلم هوای دلتنگی می کند
خواب هیچ شقایقی را پرپر نمی کنم
و برای هیچ پروانه ی عاشقی
شمع نمی سوزانم...
تنها کمی حوصله می خواهد
تا باران بگیرد و باغچه
به سکوت درختان پایان دهد
آن وقت تکیه می کنم
روی شانه های چمن و در
سکوت پرنده های عاشق
شعر می خوانم...
خواستن همیشه توانستن نیست،
گاهی فقط، داغ بزرگی است
که تا ابد بر دلت می ماند
گاهی فقط، داغ بزرگی است
که تا ابد بر دلت می ماند
از جدا شدن گفتی
گفتی میخوای بری
گریه کردم و بهت گفتم
نازنینم یا تو یا مرگ
گفتی باید برم
ولی تو باید زنده بمونی
ازم قول گرفتی
گفتم حالا که داری میری سرم روی شونه کی بذارم؟
گوش کی رو قرض بگیرم تا باهاش درد دل کنم؟
دست روی موهای کی بکشم تا اروم بشم ؟
.....
....
گفتی نمیدونم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!گفتم دردل نمیکنم میریزم توی خودمدست روی سر کسی نمیکشم میریزم تو خودم
سر روی شونه کسی نمیذارم میریزم تو خودم
ریختم تو خودم و حالا بریدم
ولی سر حرفم هستم
تا تو خیالت راحت باشه
گفتی میخوای بری
گریه کردم و بهت گفتم
نازنینم یا تو یا مرگ
گفتی باید برم
ولی تو باید زنده بمونی
ازم قول گرفتی
گفتم حالا که داری میری سرم روی شونه کی بذارم؟
گوش کی رو قرض بگیرم تا باهاش درد دل کنم؟
دست روی موهای کی بکشم تا اروم بشم ؟
.....
....
گفتی نمیدونم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!گفتم دردل نمیکنم میریزم توی خودمدست روی سر کسی نمیکشم میریزم تو خودم
سر روی شونه کسی نمیذارم میریزم تو خودم
ریختم تو خودم و حالا بریدم
ولی سر حرفم هستم
تا تو خیالت راحت باشه
گاهی
فکر میکنم چرا نمیتوانی دردم را بفهمی
چرا نمیتوانی حرفم را بفهمی
اما حالا میبینم
تنها دوست داری
همان چیزی را که شنیدی را بازگو کنی
مثل بقیه
تو نیز بازگو کن انقدر قضاوتم کردن و انقدر تنهایم گذاشتن که
دیگر برایم اسان شده این همه قضاوت شدن
تنها بدان
روزی که رفتم بخاطر این بود که فکر میکردم عاشق دیگری هستی
اگر میبینی حال هستم تنها بخاطر این هست که
باور دارم دوستم داری
وگرنه باز هم میرفتم
حاضر نبودم جلویت اشک بریزم و بدانی دوستت دارم
اخر دختر مغروری هستم
انقدر مغرور که تا کنون کسی نفهمیده دلیل اشکهای شبانه ام و بی حوصلگیهایم تو هستی
فکر میکنم چرا نمیتوانی دردم را بفهمی
چرا نمیتوانی حرفم را بفهمی
اما حالا میبینم
تنها دوست داری
همان چیزی را که شنیدی را بازگو کنی
مثل بقیه
تو نیز بازگو کن انقدر قضاوتم کردن و انقدر تنهایم گذاشتن که
دیگر برایم اسان شده این همه قضاوت شدن
تنها بدان
روزی که رفتم بخاطر این بود که فکر میکردم عاشق دیگری هستی
اگر میبینی حال هستم تنها بخاطر این هست که
باور دارم دوستم داری
وگرنه باز هم میرفتم
حاضر نبودم جلویت اشک بریزم و بدانی دوستت دارم
اخر دختر مغروری هستم
انقدر مغرور که تا کنون کسی نفهمیده دلیل اشکهای شبانه ام و بی حوصلگیهایم تو هستی
هیچ چیز بیشتر و بدتر از این...
مغز استخون آدمو نمیسوزونه که....
اطرافیانت بهت بگن:
اگه دوستت داشت نمی رفت...!!!
مغز استخون آدمو نمیسوزونه که....
اطرافیانت بهت بگن:
اگه دوستت داشت نمی رفت...!!!
در این ثانیه های
تنهایی
مینویسم
خاکستری شدن ثانیه هایم را به دل نگیر
یا تو مرا زدی یا دیگران
تنهایی بلند شدم
و حالا دیگر
یه دختر با احساس نیستم
یک ادم بااحساسی هستم که پشت منطقش احساسش را پنهان میکند
تا کسی
به احساسش دیگر لطمه نزند
حتی اگر میبینی کنارت هستم
دوستت دارم که کنارت هستم
حرفی از باور کردنت نزن هر بار خواستم باورت کنم
طوری عمل کردی که
تنها یخ کردم و ارام مثل همیشه خودم را در اغوش گرفتم
و با لبخند گفتم
مگر دیگران بخاطر دوست داشتنش تنبیهت نکردند
حالا نوبت خودش شده
غصه نخور دلم
تو
اه خودت بکش
کسی اینجا
صدای اه تو نمیشنوه
و کسی درک نمیکنه
تازگیها
خیلی کم اوردی یه اغوش گرم تا
بدن یخ کرده ات را گرم کند
تنهایی
مینویسم
خاکستری شدن ثانیه هایم را به دل نگیر
یا تو مرا زدی یا دیگران
تنهایی بلند شدم
و حالا دیگر
یه دختر با احساس نیستم
یک ادم بااحساسی هستم که پشت منطقش احساسش را پنهان میکند
تا کسی
به احساسش دیگر لطمه نزند
حتی اگر میبینی کنارت هستم
دوستت دارم که کنارت هستم
حرفی از باور کردنت نزن هر بار خواستم باورت کنم
طوری عمل کردی که
تنها یخ کردم و ارام مثل همیشه خودم را در اغوش گرفتم
و با لبخند گفتم
مگر دیگران بخاطر دوست داشتنش تنبیهت نکردند
حالا نوبت خودش شده
غصه نخور دلم
تو
اه خودت بکش
کسی اینجا
صدای اه تو نمیشنوه
و کسی درک نمیکنه
تازگیها
خیلی کم اوردی یه اغوش گرم تا
بدن یخ کرده ات را گرم کند