عوامل موفقيت شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو در آلمان
خلاصه :
موفقيت شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو به مجموعه عواملي مانند کيفيت، قوه ابتکار و قابليت کاربرد فناوري بستگي دارد؛ اما جدا از جهتگيريهاي شخصي هر شرکت و گرايشهاي بازار جهاني، شرايطي ساختاري، اقتصادي و سياسي کلي وجود دارد که تأثير بسزايي بر شروع و ادامة سرمايهگذاريهاي جديد دارد. پروژه دورتموند و تحقيقات IVAM، در رابطه با اين شرايط و عوامل موفقيت شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو، تجزيه و تحليلي را انجام دادند که در گزارش بررسي شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو در سال 2006 به چاپ رسيده است.
خلاصه
موفقيت شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو به مجموعه عواملي مانند کيفيت، قوه ابتکار و قابليت کاربرد فناوري بستگي دارد؛ اما جدا از جهتگيريهاي شخصي هر شرکت و گرايشهاي بازار جهاني، شرايطي ساختاري، اقتصادي و سياسي کلي وجود دارد که تأثير بسزايي بر شروع و ادامه سرمايهگذاري هاي جديد دارد. پروژه دورتموند و تحقيقات IVAM، در رابطه با اين شرايط و عوامل موفقيت شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو، تجزيه و تحليلي را انجام دادند که در گزارش "بررسي شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو در سال 2006 " به چاپ رسيده است. در اين پروژه، مطالعات جامعي براي به دست آوردن اطلاعات دقيقي از انگيزهها، تقاضاها و فرصتهاي شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو انجام شد و نيز سود و زيان شرکتهاي پيشرو در اين زمينه در آلمان که از نقطه نظر توسعه و بهبود ميتواند موجب افزايش موفقيت شرکتهاي جوان گردد بررسي شد.
مطالعات نشان داد كه برخي از اين شرايط، همچون حمايت رو به رشد از خدمات مشاورهاي و زيربنايي از طريق اعتبارات ملي، ميتواند به طور نسبي براي شركتهاي نوپاي فنارويهاي برتر آلمان مثبت باشد. نقص در امر سرمايهگذاري، آموزش و اجرا نيز از ديگر مواردي است كه در خلال مطالعات به دست آمد.
تجزيه و تحليل عوامل موفقيت شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو ارتباطي بين رشد شرکتها (بر حسب قدمت، تعداد کارمندان و حجم معاملات سالانه) و پيشينه حرفهاي/ آموزشي مؤسسان، وضعيت سرمايهگذاري اوليه، انگيزه مؤسسان و موقعيت تجاري آنها آشکار ساخت.
شكل1: تأسيس شركت هاي ميكرو و نانو در آلمان بين سالهاي 1985 تابش دهي 2005 (سال هاي 2004 و 2005 )
آگاهي از سختيها و مشکلات شرکتهاي تأسيس شده قبلي نيز ميتواند براي بقاي شرکتهاي جوان ضروري باشد.
1. معرفي گزارش بررسي شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو،
شرايط کلي و عوامل موفقيت اين شرکتها را در آلمان بررسي کرده و نتايج به دست آمده از مصاحبه با مؤسسان شرکتهايي که در خلال سالهاي 2000 تا 2005 در اين حوزه سرمايهگذاري نمودهاند را تنظيم نموده است. اين مطالعه بر پايه SMEهايي (شرکتهاي سرمايهگذاري کوچک و متوسط) که در فناوريهاي کوچکسازي (مينياتوري کردن) شامل فرآيندهاي توليد و تجهيزات ميکروني (اغلب فرآيندها و محصولات فناوري نانوي بالا به پايين) و نيز خدمات فني و غيرفني فعال بودهاند استوار ميباشد. 48 پرسشنامه از ميان 154 پرسشنامه فرستاده شده براي مؤسسان، تکميل و بازگردانده شد. طبق اين آمار 2/31 درصد از مؤسسان در اين تحقيق شرکت نمودند. به منظور بازبيني نتايج به دستآمده از اطلاعات آماري، اين نتايج با کارشناساني که در زمينه راهاندازي شرکتهاي high-tech (فناوريهاي برتر) فعاليت دارند، به شيوههاي مختلف به بحث گذارده شد.
.2دادههاي آماري:
تحقيقات انجام شده در پايگاه اطلاعاتي شرکتها، کنفرانسها و نمايشگاههاي تجاري، پروژههاي با سرمايهگذاري دولتي، آمارهاي تجاري و ديگر منابع نشان داد که بين سالهاي 1985 تا 2005، بيش از 400 شرکت ميکرو و نانو در آلمان تأسيس شده و به عنوان SEMهاي مستقل باقي ماندهاند. بعد از روند رو به رشد تأسيس اين شرکتها در نيمه دوم 1995 ، افت قابل ملاحظهاي در سال 2002 اتفاق افتاد؛ اين امر با رکود اقتصادي حاصل از سقوط بازار جديد مرتبط است. بيش از 60 درصد شرکتهايي که بين سالهاي 1985 تا 2005 به وجود آمدند در چهار ايالت فدرال North Rhine-Westphalia, Thurigia, Bavaria, Baden-Wurttenberg تأسيس شدند. در اغلب ايالتهاي فدرال، تعداد شرکتهاي ميکرو و نانو به وضوح با سهم بودجه تحقيق و توسعه هر ايالت مرتبط است.
شكل 2: موانع تأسيس شركت هاي نوپاي ميكرو و نانو در آلمان
3. انگيزه مؤسسان
حدود نيمي از مؤسسان شرکتهاي ميکرو و نانو در آلمان به جاي ورود به بازار، بر توسعه فني متمركز شدهاند. فقط 50 درصد مؤسسان انتظار دارند که به افزايش رقم فروش در بازارهاي در حال رشد دست يابند و تنها 60 درصد آنها ابراز ميکنند که يک تقاضاي واقعي براي محصولاتشان وجود دارد. اين تحقيق آشکار ساخت که تفاوتي در طرز تفکر مؤسسان اين شرکتها در آلمان و ساير کشورها مانند ايالات متحده وجود دارد، زيرا شرکتهاي مؤسس در ساير کشورها مشتاقند با استفاده از سود و فروش بيشتر يک شرکت موفق، شرکت جديد ديگري راهاندازي کنند.
شكل 3: عوامل مؤثر بر انتخاب محل شركت
شرکتها در آلمان و ساير کشورها مانند ايالات متحده وجود دارد، زيرا شرکتهاي مؤسس در ساير کشورها مشتاقند با استفاده از سود و فروش بيشتر يک شرکت موفق، شرکت جديد ديگري راهاندازي کنند.
4. شرايط و موانع اساسي
به علت افزايش خدمات مشاورهاي و ساير خدماتي که از سهم اعتبارات ملي تأمين ميشود، مؤسسان شرکتهاي ميکرو و نانو با مشکلات کمتري روبرو هستند. فقط 3/6 درصد اظهار داشتهاند که تهيه يک طرح تجاري، مانعي براي تأسيس شرکت است؛ که البته رقم بسيار کوچکي است و ممکن است به علت تصورات غلط مؤسسان در مورد توقعات خود از سرمايهداراني به وجود آمده باشد که تصميمات سرمايهاي خود را بر اساس کيفيت طرحهاي تجاري اتخاذ ميکنند. تلاشهاي مورد نياز براي ايجاد رويههاي اجرايي، مانعي براي يک چهارم مؤسسان شرکتهاي ميکرو و نانو محسوب ميشود. به هر حال تشکيل اين مؤسسات ندرتاً به خاطر موانع اجرايي با شکست روبرو ميشود. اين شرکتها در فاز راهاندازي، زماني که منابع انساني، زيرساختهاي فني و زيرساختهاي اقتصادي مورد نياز است، با موانع بزرگتر و بيشتري مواجه هستند (سه مقولهاي که شرکتهاي ميکرو و نانو نياز مبرم به آنها دارند). در مورد منابع انساني به نظر ميرسد پيدا کردن متخصصان مناسب و واجد شرايط، مشکلات کمتري در مقايسه با آموزش خود مؤسسان، به خصوص در مورد مديريت بازرگاني و دانش بازاريابي دارد. به وضوح مشخص است که مؤسسان دانشگاهي با پيشينه علمي يا فني، فرصت کافي براي کسب دانش در حوزه مديريت بازرگاني را در طي دوره دانشگاهي خود نداشتهاند. به هر حال، يک مديريت حرفهاي، درست مانند يک طرح تجاري براي ترغيب سرمايهگذاران جهت سرمايهگذاري در شرکت ضروري است. جلب سرمايهگذاري، بزرگترين مانع بر سر راه شرکتهاي نوپاي ميکرو و نانو در کشور آلمان است؛ تقريباً 70 درصد مؤسسان براي تأمين منابع مالي جهت تأسيس شرکتها با مشکلاتي مواجه هستند و تقريباً يک سوم سرمايهگذاريها (معمولاً سرمايههاي متمرکز) از طريق سرمايههاي خصوصي تأمين ميشود، نه از طريق سرمايههاي خطرپذير، وامهاي بانکي يا سرمايههاي ملي.
شكل 4: انتخاب محل كسب وكار براي كساني كه محل تأسيس را آناليز نكرده اند (چپ) و كساني كه محل تأسيس را آناليز كرده اند(راست).
.5 عوامل محلي (محيطي):
انتخاب مکانهاي تجاري شرکتهاي ميکرو و نانو عمدتاً بر پايه عوامل محيطي سخت، مانند نزديکي به مؤسسات تحقيقاتي، دسترسي به نيروهاي متخصص و تأسيسات زيربنايي استوار است. عوامل محيطي نرم، مانند نزديکي محل کار به محل زندگي و کيفيت زندگي اهميت کمتري دارد. به هر حال وقتي مؤسسان شرکتهاي ميکرو و نانو با تعيين مکان تجاريشان، آماده استقرار در آن مکان ميشوند، فقط 46 درصد از آنها مکانهاي تجاري خود را بررسي و تجزيه و تحليل ميکنند. بيشتر شرکتهاي انشعابي (Spin- off) در کنار مؤسسات يا شرکتهاي مادر خود باقي ميمانند.
شكل 5: تأثير حاستگاه مؤسسان بر توسعه شركت ها
جابهجايي اندک براي دانشگاهها و مؤسساتي که شرکتهاي زيادي از آنها منشعب شدهاست، يک مزيت بزرگ محسوب ميشود. با اين حال، مجموعههاي پيشگامي اشتراکي (Communal Cluster initiatives) که زيرساختها و خدمات ويژهاي براي شرکتهاي فناوريهاي برتر ارائه ميکنند، در جذب شرکتهاي نوپا موفقند؛ 90 درصد مؤسساتي که موقعيت تجاري خود را تجزيه و تحليل كردهاند، کسبوکار خود را در مجموعههاي (خوشههاي) ميکرو و نانوي موجود برپا نمودهاند. مؤسسان تمايل دارند مکان تجاري خود را در خوشههايي انتخاب كنند كه بيش از 30 شرکت ميکرو و نانو در آن مستقر باشد.
6. عوامل موفقيت
بيش از سهچهارم شرکتهاي ميکرو و نانو که بين سالهاي 2000 تا 2005 تأسيس شدهاند از شرکتهاي از پيش تأسيس شده، مؤسسات تحقيقاتي يا دانشگاهها منشعب شدهاند. در مورد حجم معاملات و کارمندان، بايد گفت كه رشد شرکتهاي منشعب از مؤسسات تحقيقاتي و شرکتها، سريعتر از شرکتهاي منشعب از دانشگاهها بوده است. شرکتهاي منشعب از دانشگاهها بيشتر از مشکلات اقتصادي رنج ميبرند. به طور کلي سرمايهگذاري ناقص و ناکافي بر رشد شرکتها تأثير منفي دارد. شرکتهاي نوپايي که سرمايههاي خطرپذير يا بودجه ملي دريافت ميکنند، در مقايسه با شرکتهايي که از چنين منابع مالي استفاده نميکنند رشد سريعتري دارند. به علاوه، انگيزه تأسيس شرکت نيز ميتواند بر موفقيت آن تأثيرگذار باشد. شرکتهاي نوپايي که انتظار حجم معاملات بالا و تقاضاي واقعي دارند، نسبت به شرکتهايي که مخاطبشان بازارهاي موجود است، سريعتر رشد ميکنند.
شكل 6: رشد شركتها بر حسب محل كسب و كار
به علاوه، انگيزه تأسيس شرکت نيز ميتواند بر موفقيت آن تأثيرگذار باشد. شرکتهاي نوپايي که انتظار حجم معاملات بالا و تقاضاي واقعي دارند، نسبت به شرکتهايي که مخاطبشان بازارهاي موجود است، سريعتر رشد ميکنند. به هر حال انگيزه مؤسسان ممکن است بر تصميمات تأمينکنندگان سرمايههاي خطرپذير (VC) تأثير بگذارد. انتخاب مکان تجاري نيز بر توسعه شرکت تأثير دارد. اغلب شرکتهاي سريع توسعهيافته، کسبوکار خود را در خوشهها و مجموعههاي بزرگ (شامل مکانهايي با بيش از بيست شرکت ميکرو و نانو) راهاندازي نمودهاند. به طور حتم، به دليل وجود نوسانات سريع و غيرقابل محاسبه در اين شركتها، همسو ساختن فعاليتهاي شركت با بازارهاي موجود و پيشبينيهاي فروش بازار، ضامن موفقيت شركت نيست. (برخلاف آن چه در بازارهايي مانند مخابرات وجود دارد) . علاوه بر اين اگر تأخيري اتفاق نيفتد توسعه محصولات و روانهسازي آنها به بازار اغلب به طور انبوه صورت ميگيرد. کمتر از نيمي از مؤسسان مصاحبه شده، طرح تجاري خود را مطابق با برنامه زمانبندي محقق ساختهاند. در نتيجه هنگام ورود محصول به بازار، ممكن است موقعيت آن به طور اساسي تغيير يابد و کاملاً از موقعيتي که در هنگام آمادهسازي طرح تجاري متصور بود متفاوت باشد
Micro and Nanotechnology Start- up Monitor 2006