موانع نظري غفلت: ريشة هر آفتي كه آدمي از بيرون گرفتار آن مي شود غفلت دروني است، اگر در درون ما، اعتقاد و توجه وجود داشته باشد، آسيبي به ما نمي رسد.
آدم با يك سلسله گفتن، شنيدن، شركت در مجالس... به تدريج خاطراتي در ذهنش ترسيم مي شود و هنگامي كه متراكم و زياد شد، زمينه شوم را فراهم مي كند و در نتيجه «ملكه نفساني» پديد مي آيد كه بعد به آساني خاطره ها را در ذهنش زنده نگه مي دارد و انسان را از ياد خدا و معاد غافل مي كند. از اين رو انسان كه دائماً به فكر جنبة طبيعي خود است. دائماً فكر مسائل لذت بخش دنياست.(2)
وسوسه هاي علمي: شيطان و وسوسه هاي او، عامل ديگري براي گمراهي فكري و نظري آدمي و مانع رشد و شكوفايي فضائل انساني است.
شيطان، رأي قوه متخيله آدمي را به جاي وحي و عقل و باطل را به جاي حق مي نشاند. هرجا انسان مطلبي را نادرست مي فهمد، بر اثر دخالت شيطان و ابزاري است كه شيطان در درون جان آدمي دارد.(3)
پندارگرايي: گمان باطل و پندارگرايي هم يكي از عوامل گمراهي نظري براي انسان است.
قرآن مي فرمايد: «أيحسب ان لم يره احد»(4) آيا مي پندارد كه كسي او را نمي بيند؟
اين ناظر به بعد علمي است، يعني انسان فكر مي كند كه كسي او را نمي بيند و او تنهاست و لذا رهاست.(5)