نقد فیلم : تبریز در مه

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان

دلم میخواد هر کس این فیلم رو دیده و هر حس و نظری نسبت بهش داره بیاد اینجا بیان کنه

همینجور اگه مطالبی راجب تمام موضوعات فیلم داشتین اینجا قرار بدین
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فقط دو قسمت اونم نصفه بیشتر از این سریال ندیدم
اما امشب صحنه ی امضای قرار ترکمنچای و لحظه ایی که عنایت بخشی پا شد از جلسه اومد بیرون و کشته شدن یارانش رو اومد جلو چشماش سخت منو تحت تاثیر قرار داد و واقعا صحنه ی غمباری بود
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه فایل دانلود از یه سایتی پیدا کردم که تیتراژ محشر آخر این سریال با صدای سالار عقیلی و آهنگسازی بابک زرین و همینجور تیتراژ ابتدایی سریال قرار داده شده.
کیفیت خیلی خوبی نداره اما بد هم نیست و فعلا که هیجا گیر نمیاد و هنوز بصورت رسمی پخش نشده همینم غنیمته.

دانلود فایل

شرم بر من اگر حریم تو پیش چشمان من شکسته شود
وای بر من اگر ببینم چشم رو به رؤیای عشق بسته شود

وطنم ای شکوه پابرجا در دل التهاب دوران ها
کشور روزهای دشوار زخمی سربلند بحران ها

از تب سرد موج های خزر تا خلیجی که فارس بوده و هست
می شود با تو دل به دریا زد می شود با تو دل به دنیا بست
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عهدنامه گلستان

عهدنامه گلستان

معاهده گلستان ‎(به زبان روسی:Гюлистанский договор ‎) در سال‎) ‎‏۱۸۱۳‏‎ (‎میلادی‎ ‎بین‎ ‎ایران‎ ‎و‎ ‎روسیه‎ ‎امضا شد‎.‎
هم زمان با فعالیت‌های گاردان فرانسوی برای تقویت قوای نظامی ایران، به دنبال قتل تسی تسیانف،‎ ‎‎(Tsitsianof)‎‏ فرماندهی سپاه روسیه به عهده گوداوویچ ‏‎(Goudawitch)‎‏ افتاد. ‏
گوداوویچ در سال‎ ‎‏۱۲۲۳‏‎ ‎ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت‎.‎ عباس میرزا ‎‎برای تنبیه سپاه روسیه از‎ ‎تبریز‎ ‎به‎ ‎نخجوان‎ ‎رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر‎ ‎ایروان‎ ‎و‎ ‎دریاچه ‏گوگچه‎ ‎سپاهیان روس را مغلوب کرد. ‏
در سال ۱۲۲۵ه .ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان‎ ‎علیه روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به ‏اسیری گرفت و عازم تهرانایران و ورود‎ ‎هیات نظامی انگلیسی به ایران است. ‏‏‎ ‎کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه .ق) مقارن با خروج گاردان از
در این زمان روسها خواستار صلح با ایران‎ ‎شدند با این شرط که سرزمین‌های متصرفه در تصرف آنها باقی ‏بماند و نیز ایران‎ ‎به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به‎ ‎عثمانی‎ ‎را بدهد. دولت قاجاری ایران این ‏تقاضا را نپذیرفت. ‏
پس از ورود سرگور اوزلی به‏‎ ‎علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که ‏بین‎ ‎ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در‎ ‎سپاه ایران بودند از جنگ ‏با روسیه دست بردارند‎. ‎
جنگ به اصرار عباس میرزا ادامه یافت و سپاه ایران در محل‎ ‎اصلاندوز‎ ‎کنار‎ ‎رود ارس‎ ‎مقیم شدند. در این ‏هنگام روس‌ها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت ‏اختلافاتی که بین‎ ‎سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت‎ ‎تبریز‎ ‎شدند. ‏
یکی از عللی که موجب شکست قوای ایران شد این است که همواره دولت قاجار به یک دولت بیگانه اعتماد و ‏دل می‌بست و انتظار داشت آن دولت از سرزمین ایران حفاظت و مراقت بکند. گاهی به فرانسه اعتماد می‌کردند ‏گاهی به انگلیس و زمانی هم به روسیه. چون عباس میرزا در گذشته فتوحاتی کرده بود که انگلیس منافع خود ‏را در خطر می‌دید انگلیسی‌ها در صدد بودند که به نحوی جلوی طولانی شدن جنگ‌های روسیه و ایران را ‏بگیرند. ‏
بهمین دلیل با نیرنگ‌های گوناگون ضمن تهییج ایلات ایرانی آنها را به شورش واداشتند، از سوی دیگر اصرار ‏داشتند که ایران قرارداد صلح با روسیه را امضا کند.‏
فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف‎ ‎مورد تهدید قرار داد. در این زمان ‏ترکمانانخراسان نیز سر به شورش گذاشتند. در این‎ ‎میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای ‏سرکوب نیروهای روسیه بود به‎ ‎علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد. انگلیسی‌ها از یک سو با ‏ایران قرار داد داشتند که در مواقع خطر سربازهای انگلیسی در لباس ایرانی با دشمن بجنگد. ولی پس از ‏ورود سرگور اوزلی و رابطه دوستی که با روس‌ها بوجود آورده بود و قراری که با روس‌ها بسته بود سربازان ‏خود را از جبهه‌ها فراخواند و ضعف قوای نظامی ایران، شورش‌های محلی و نا بسامانی در آذوقه و مهمات ‏فتحعلی شاه قاجار را مجبور به صلح با روس‌ها کرد. ‏
میرزا‎ ‎ابوالحسن ایلچی به عنوان نماینده و سرگور اوزلی نیز به عنوان واسطه از‎‎تهران عازم روسیه شدند. ‏دولت روسیه نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری‎ ‎و کشمکش با‎‎ناپلئون‎ ‎بناپارت بود از رسیدن سفیر ‏روسیه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح‎ ‎در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. این عهدنامه به ‏وساطت و شفاعت ‎‎سرگور اوزلی، نماینده روس ردیشچوف (ردیشخوف) در مقام فرماندهی ‏نیروهای گرجستان و نماینده تهران میرزا ابوالحسن خان ایلچی به تاریخ ۲۹ شوال (۱۲۲۸ه .ق) در یازده ‏فصل و یک مقدمه امضا شد‏‎.‎
از جمله مناطقی که از ایران جدا شد عبارت‌اند از: ‏

 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
عهدنامه ترکمانچای

عهدنامه ترکمانچای

عهدنامه ترکمانچای قراردادی است که در ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ پس از پایان جنگ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان بین روسیه و ایران امضا شد. برای امضای این پیمان از سوی فتح‌علی شاه پادشاه ایران میرزاعبدالحسن‌خان و آصف‌الدوله و از سوی روسیه تزاری ایوان پاسکویج حضور داشتند.
طی این قرارداد قلمروهای باقی مانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان، مناطق تالش و اردوباد و بخشی از مغان و شروان به روسیه واگذار شد. ایران حق کشتی‌رانی در دریای مازندران را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور طلا به روسیه شد. بر طبق این قرارداد روسیه قول داد از پادشاهی ولیعهد وقت عباس‌میرزا حمایت کند.


پس از پیمان نامه گلستان دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه آغاز شد. در این میان جنگ گنجه مهم‌تر از همه می‌نمود. عباس میرزا فرمانده سپاه ایران با حرکت به سوی گنجه در این منطقه سنگر گرفت. در این میان پاسکوویچ فرمانده سپاه روس نیز خود را به این منطقه رساند. ابتدا عباس میرزا به د لیل برخی آشفتگی‌ها در سپاه خود خواست که جنگی اتفاق نیافتد اماتلاش او موثر نیافتاد و جنگ وسیعی در این منطقه در گرفت. در پایان سپاه روس فاتح میدان شد. عباس میرزا سرانجام در ناحیه ترکمانچای خواست که جلوی پاسکوویچ را بگیرد اما در آنجا نیز شکست خورد و سرانجام مجبور شد که شرایط صلح را بپذیرد. در این میان پاسکوویچ که خود را مغرور از فتح جنگ می‌دید برای سپاه ایران ضرب الاجلی تعیین کرد و گفت چنانچه تا پنج روز تکلیف صلح مشخص نشود عازم تهران خواهد شد. در این میان شاه سرانجام تن به امضای عهدنامه ترکمانچای داد.


مفاد این عهدنامه


  1. واگذاری خانات ایروان و نخجوان به دولت روسیه و تخلیه تالش و مغان از سپاه ایران.
  2. پرداخت ده کرور تومان (پنج میلیون تومان) به طور اقساط از طرف ایران به روسیه به عنوان غرامت جنگی.
  3. اجازه عبور و مرور آزاد به کشتی‌های تجاری روسی در دریای مازندران
  4. رضایت به انعقاد یک عهدنامه تجاری بین ایران و روسیه و حق اعزام کنسول و نمایندگان تجاری به هر منطقه از مناطق ایران که روس‌ها لازم بدانند.
  5. حمایت روسیه از ولیعهدی عباس میرزا و کوشش در به سلطنت رساندن وی پس از مرگ شاه.
  6. استرداد اسرای طرفین.
  7. اعطای حق قضاوت کنسولی به اتباع روسیه.
علاوه بر امضای معاهده ترکمانچای زیر فشار روس‌ها یک عهد نامه تجاری نیز با آنان به امضا رسید که تمام بازار ایران را بدون هیچ مانعی در اختیار روس‌ها قرار می‌داد.




لغو قرارداد ترکمانچای

پس از اینکه انقلاب کمونیستی در شوروی به پیروزی رسید، لنین برای اثبات حسن نیت خود نسبت به ملل ضعیف جهان الغای تمام امتیازات استعماری دولت تزاری پیشین را اعلام کرد. دولت صمصام السلطنه نیز از این فرصت استفاده کرد و در ۱۸ شوال ۱۳۳۶ در مصوبه‌ای الغای قرارداد ترکمانچای و دیگر امتیازات واگذار شده به دولت روسیه تزاری را اعلام نمود که این اقدام شامل لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای اتباع روسیه نیز می‌شد. دولت ایران چند روز بعد مصوبه‌ای برای لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای کشورهای دیگر نیز صادر کرد چرا که چند کشور دیگر نیز پیش از این بر اساس قراردادهایی تحت عنوان دولت کامله الوداد از امتیاز کاپیتولاسیون مطابق قرار داد ترکمانچای برخوردار شده بودند.با لغو قرارداد ترکمانچای منطقا این بخش از این قراردادها نیز باید ملغی می‌شد. مصوبه دوم همانطور که انتظار می‌رفت توسط دولت بریتانیا رد شد.


بازتاب این عهدنامه در کشورهای ذینفع

در حالیکه در ایران این عهدنامه «ننگین» تلقی می‌شود اما روس‌ها از آن استقبال می‌کنند. بطوری که در ۱۷۵‌مین سالگرد امضای این معاهده، با همکاری سازمان دوستی ارمنستان و روسیه بر فراز «تپه پاسکویچ» در ایروان مجسمه ژنرال ایوان پاسکویچ فرمانده سپاه قفقازی ارتش روس و یکی از تدوین‌کنندگان این معاهده سرنوشت‌ساز برای مردم ارمنی که محاصره و تصرف قلعه ایروان را فرماندهی می‌کرد، نصب شد.[۲] در ایران نیز سفارت خانه روسیه تندیسی از وی را نصب کرده و در سالگرد جنگ ارج می نهد.
 
  • Like
واکنش ها: t#h

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش من شنیدم این قرداد سال 2010 به اتمام میرسیده اما خب ایران الان محتاج روسیه هست و نمیتونه کاری کنه.
آیا کسی در این رابطه اطلاعی داره؟

من یکی وقتی این فیلم رو میبینم دلم میخواد عوض شاخ و شونه کشیدن واسه اسرائیل کمی هم واسه روسیه شاخ و شونه بکشیم و سرزمینامون رو ازشون پس بگیریم
 

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فیلم خیلی خوبه من تمام قسمت های این فیلم رو دیدم.زحمت زیادی هم برای این فیلم کشیدن.اما نمیدونم چرا اسمش رو عوض کردن .اولش تبریز مه آلود بود که نام یه کتاب بود که فکر کنم توی همون دوره نوشته شده بود.
 

sh@di

عضو جدید
به نظر من هم قشنگ .... تیتراژ فیلم هم که محشر من خیلی دوسش دارم
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
زشته واستون از تاریخ مملکتتون ندونیدا

بچه های شمال غرب اگه اطلاعاتی دارن راجب شهرهای مرزیمون یا رابطه شهرهای جدا شده با داخل کشورمون چه جوره برامون بنویسن
 

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این رو هم بگم کتاب تبریز مه آلود نوشته آقای محمدسعید اردوبادی که به زبان آذری ست و ترجمه اش هم از آقای رحیم رئیسی نیا به زبان فارسی هست.هرکی بخواد میتونه این کتاب رو بخونه.
 

ماریا جمشیدی

عضو جدید
کسری جان منم مث شما فقط 2 ،3 قسمتشو دیدم متاسفانه وقت نکردم، خیلی دوس داشتم ببینم
من عاشق تاریخ ایرانم
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
تبریز مه آلود اثر محمد سعید اردوبادی رمانی تاریخی است . این کتا ب با ترجمه زیبای سعید منیری از ترکی به فارسی برگردانده شده است . این اثر بیش از انکه جنبه رمانتیک داشته باشد دارای جنبه تاریخی است . وقایع ان از سال های انقلاب مشروطه در تبریز حکایت دارد . مولف که خود یکی از آزادیخواهان بوده به خوبی از عهده توصیف و تعریف وقایع بر امده است او که با نام مستعار در انقلاب تبریز شرکت داشته نامش در میان کتابهای تاریخ دیده نمی شود . در پیشگفتار مترجم می خوانیم : اردوبادی در داستان تبریز مه الود علاوه بر اینکه عظمت انقلاب مشروطیت ایران را با عمق و وسعتش به خوانندگان القا کرده سیمای زشت و کریه دشمنان انقلاب را که در راس انان امثال محمد علی شاه قاجار ،میلر کنسول روسیه تزاری و فئودال ها و کلان سرمایه داران و عوامل سر سپرده انان قرار داشتند با همه رنگ و نیرنگهایشان به تصویر می کشد و نیز استراتژی متفاوت و تضاد فکری جناح های داخلی انقلاب را در اتخاذ روش و تاکتیک مبارزه با دشمنان مشروطیت و انتخاب راهی که باید انقلاب بپیماید به خوبی نشان می دهد همچنین انگیزه های اصلی فرصت طلبان را در اتخاذ مواضع طرفداری از انقلاب با دلیل و برهان توضیح می دهد ." ..
این رمان چیزی جز بیان واقعی تاریخ نیست . با کمال تاسف به صفحاتی از تاریخ ایران بر می خوریم که عوام بی خبر از همه جا سران مشروطه را به تمسخر گرفته به انان به دیده تحقیر می نگرند . منشا این جریانات ،داستانهای مضحکی است که از سفرهای ناصر الدین شاه به فرنگ نقل می شود. هنگامیکه روس های وحشی ، خانه ستارخان را غارت کرده سپس اتش می زنند مردم ابراز شادی کرده روس و انگلیس را درایران دارای حق می خوانند چرا که معتقدند شاه شهید هنگام سفر به این کشورها با ملکه انگلیس و زن تزار روس ازدواج کرده و از انها اولادی دارد که انها به دنبال میراث پدر خود به ایران امده اند: حاضرین درباره سفرهای شاه شهید خیلی حرف ها می زدند از قرار یکه می گفتند گویا نیکلای دوم روسیه نیز فرزند دیگر شاه شهید بود . وقتی که به سفر روسیه تشریف فرما می شدند مهمان الکساندر سوم بودند و نیکلای دوم هم از صلب شاه شهید و از زن الکساندر سوم به دنیا امده بود و اکنون لشکریان خود را به ایران فرستاده ارث و میراث پدرش را طلب می کرد و هیچ قصد سوئی هم نداشت .

شعری که شاعری کور در هجو ستار خان و باقر خان سروده چنین است :

الاغ فروش ها برای ما سردار شدند

آجر پران ها برای ما سالار شدند

گدا گشنه ها تفنگ به دست گرفتند

از قبیل غلام هندوانه روش و قنبر رنگرز


 

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این هم مانند دیگر کارهای ورزی بوی خیانت به میهن رو میده...

اگه از جان گذشتگی های تبریزی ها که نبود الان ایران دست روسها بود .خوبه توی فیلم هم میبینید که از طرف شاه کمک چندانی به مرم تبریز نشده بود و دست خالی داشتن میجنگیدن و بعدش با اون قحطی که میاد...................
 

زردتشت

عضو جدید
شما از کجای نوشته بنده به این نتیجه رسیدین که من منکر جانفشانی های تبریز هستم؟؟؟؟!
تمام درد من مصادره کردن رادمردی های تبریز و کل ایرانه به نام خودشون..
به شما توصیه میکنم تاریخ 18 ساله ی آذربایجان احمد کسروی رو بخونین تا عرق و تعصب ما رو به ذره ذره خاک میهن ببینین
تحلیل شما از نوشته ی من به همون اندازه ی استنباط شما از فیلمه...
 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش من شنیدم این قرداد سال 2010 به اتمام میرسیده اما خب ایران الان محتاج روسیه هست و نمیتونه کاری کنه.
آیا کسی در این رابطه اطلاعی داره؟

من یکی وقتی این فیلم رو میبینم دلم میخواد عوض شاخ و شونه کشیدن واسه اسرائیل کمی هم واسه روسیه شاخ و شونه بکشیم و سرزمینامون رو ازشون پس بگیریم


اون کشور ها الان مستقل هستند و خودمختار،الان دیگه دست روسیه نیسه که،در ضمن اون قرارداد به خودی خود فسخ شده هست،چون ما با شوروی قرارداد بستیم نه روسیه،

الان اگه دنیا هم جمع بشه نمیتونه یک وجبه اون خاک رو برگردونه،باید برای حفظ خاک و اراضی کمی عرضه داشت وقتی رفت دیگه رفت،خودشم الان دیگه زمان شمشیر نیست،الان شاید کشورها تجزیه بشن ولی دیگه هرگز متحد نمیشن،

در ضمن، ایران بهتره به فکر حفظ آزربایجان جنوبی باشه،برگردوندن آزربایجان شمالی پیش کش!
بر فرض هم که برگشت،اونا که مثل ما نیستن،برا خودشون زبون مستقل،حکومت مستقل،الفبای مستقل،فرهنگ مستقل الان چندین ساله که دارن لغات شوروی رو از زبانشون حذف می کنند و کلمان باستان رو که قبلا به کار می بردن رو دوباره به کار می برن،خیلی خیلی ببخشید مغز خر که نخوردن بیان و مستعمره ی ایران بشن،

ما فارسی حرف می زنیم دیگه کافیه...


به شما توصیه میکنم تاریخ 18 ساله ی آذربایجان احمد کسروی رو بخونین تا عرق و تعصب ما رو به ذره ذره خاک میهن ببینین


من جریان بحث رو نمیدونم،فقط یه چیز جالب توجه بود،نقل قول این خط(بالا)ظاهراً از احمد کسروی به یک مرجع موثق یاد برده اند،فکر می کنم در باب منابعشان بایستی تجدید نظر کنند،

اجاد کسروی نوکر شاهان ترک قبل از قاجار بود، البته قاجار ترک ترکمن بود ولی قبلی ها همگی ترکان آزربایجان،البته قبل از ماد ها هم ترکان سوبار(سومر)،قبل اون هم خزر ها بودن.کسروی آدمی بود که از هیچ جهتی نمیشه بهش اعتماد کرد،

هجویاتی در باب ائمه ی اطهار و همچنین تاریخ و فرهنگ آزربایجان اظهار داشته است،جالب توجه است که ایشان نه تاریخ نگار بوده اند و نه محقق،چیزها ی من درآوردی بسیاری سرهم کرده اند،

مثلاً پیدایش قوم نامشخص آذری دست پخت ایشان است،جالب است بعد ها خودشان اظهار کرده اند: قوم آذری که نه دست نویسی از آنها باقیست و نه اثری!.
خودش فرضیه های خودش رو منسوخ کرده چیزی شبیه داروین،البته داروین دانشمند بود ایشان یک عقده ای.

خیانتهای فجیع و شنیع بسیاری در باب اسلام،ایران و مخصوصاً آزربایجان مرتکب شده است.از جمله کارهای کوچک ایشان:

ساخت شیرخوارگاه 7000 نفری جهت فارس نمودن نوزادان ترک آزربایجان،
رواج دادن قومیت ستیزی و فرهنگ گسیختگی و بی هویتی با همکاری انگلیس
رواج دادن جکهای تخریبی برای هویت گریزی
تجزیه آزربایجان ایران بنام های مختلف تا به نحوی نام این سرزمین را از بین ببرد به عنوان مثال تغییر نام تاریخی شهر اورمو(اورمیه) به رضائیه! یعنی شهر رضا خان!
حذف تمامی نام های بومی منطقه) مثلا زیرینه رود و سیمینه رود و فلان به جای آجئ چای و...
چمن سیاه به جای قره چمن! البته واضح بود که اصلا هم در این زمینه متخصص نبود چرا که هیچ اطلاعی در مورد زبان ترکی نداشت،مثلا در همین قره چمن واژه قره را سیاه معنی کرده است که در اینجا معنی وسیع میدهد،
ربط دادن ترک شدن تبریز و غیره به هنگام حمله ی مغول ها،سوزاندن کتب ترکی آزربایجانی که بعد از حمله مغول و اعراب زشت ترین خیانت به مردم ترک ایران بود
یک درصد هم نتوانست فرضیه های خود را اثبات کند چون خودش هم می دانست مهملات می بافد، به عنوان مثال اول اظهار کرد که اینها آذری هستند،لهجه ای از فارسی! بعد چون اثبات کردند که ترکی زبان پیوندی و فارس یترکیبی ست و ربط دادن این دو مسخره گی سی،حرف خود را تغییر داد و اذهان کرد که تبریز و آزربایجان بعد از مغول ترک شده اند!

در حالی که زبان مغولی و ترکی هیچ وجه مشترکی ندارند تنها وجه مشترکشان این است که جزو زبانهای آلتائیک هستند،البته یادآور هم می شویم که مغول در حدود 700 سال قبل یورش کرده است حال آنکه چندین صد سال قبل آن در همین تبریز و اردبیل و زنجان و همدان شاعران ترک آزربایجانی دیوانهایی به زبان رتکی آزربایجانی به جای گذاشته اند.البته کسروی فکر همه چیز را کرده بود چون زمانی که کتابخانه ی مرکزی آزربایجان را به آتش کشید،فکر کرد می توان حقایق را خاکستر کرد،اما غافل از آنکه اکثر کتب مرجع ترکی آزربایجانی در موزه های معتبر کل دنیا نگهداری می شوند،یعنی قبلا دزدیده شده بودند و اگر دست خود ایرانیها بود همگی مدفون گشته بود.

اگر خیانتهای ایشان را دستنویس کنیم خود یک رمان تراژدی می شود،فردی که فرزند خود وی نیز به هنگام اعدامش دست می زد.


من هم یک توصیه به دوستان دارم:

هرگز خود را معطوف به منابعی نکنید که یک طرفه باشند،حرف دو طرف مخالف هم را گوش دهید،منابع هردو را از نظر بگذرانید سپس تصمیم بگیرید.
 

زردتشت

عضو جدید
اون کشور ها الان مستقل هستند و خودمختار،الان دیگه دست روسیه نیسه که،در ضمن اون قرارداد به خودی خود فسخ شده هست،چون ما با شوروی قرارداد بستیم نه روسیه،

الان اگه دنیا هم جمع بشه نمیتونه یک وجبه اون خاک رو برگردونه،باید برای حفظ خاک و اراضی کمی عرضه داشت وقتی رفت دیگه رفت،خودشم الان دیگه زمان شمشیر نیست،الان شاید کشورها تجزیه بشن ولی دیگه هرگز متحد نمیشن،

در ضمن، ایران بهتره به فکر حفظ آزربایجان جنوبی باشه،برگردوندن آزربایجان شمالی پیش کش!
بر فرض هم که برگشت،اونا که مثل ما نیستن،برا خودشون زبون مستقل،حکومت مستقل،الفبای مستقل،فرهنگ مستقل الان چندین ساله که دارن لغات شوروی رو از زبانشون حذف می کنند و کلمان باستان رو که قبلا به کار می بردن رو دوباره به کار می برن،خیلی خیلی ببخشید مغز خر که نخوردن بیان و مستعمره ی ایران بشن،

ما فارسی حرف می زنیم دیگه کافیه...





من جریان بحث رو نمیدونم،فقط یه چیز جالب توجه بود،نقل قول این خط(بالا)ظاهراً از احمد کسروی به یک مرجع موثق یاد برده اند،فکر می کنم در باب منابعشان بایستی تجدید نظر کنند،

اجاد کسروی نوکر شاهان ترک قبل از قاجار بود، البته قاجار ترک ترکمن بود ولی قبلی ها همگی ترکان آزربایجان،البته قبل از ماد ها هم ترکان سوبار(سومر)،قبل اون هم خزر ها بودن.کسروی آدمی بود که از هیچ جهتی نمیشه بهش اعتماد کرد،

هجویاتی در باب ائمه ی اطهار و همچنین تاریخ و فرهنگ آزربایجان اظهار داشته است،جالب توجه است که ایشان نه تاریخ نگار بوده اند و نه محقق،چیزها ی من درآوردی بسیاری سرهم کرده اند،

مثلاً پیدایش قوم نامشخص آذری دست پخت ایشان است،جالب است بعد ها خودشان اظهار کرده اند: قوم آذری که نه دست نویسی از آنها باقیست و نه اثری!.
خودش فرضیه های خودش رو منسوخ کرده چیزی شبیه داروین،البته داروین دانشمند بود ایشان یک عقده ای.

خیانتهای فجیع و شنیع بسیاری در باب اسلام،ایران و مخصوصاً آزربایجان مرتکب شده است.از جمله کارهای کوچک ایشان:

ساخت شیرخوارگاه 7000 نفری جهت فارس نمودن نوزادان ترک آزربایجان،
رواج دادن قومیت ستیزی و فرهنگ گسیختگی و بی هویتی با همکاری انگلیس
رواج دادن جکهای تخریبی برای هویت گریزی
تجزیه آزربایجان ایران بنام های مختلف تا به نحوی نام این سرزمین را از بین ببرد به عنوان مثال تغییر نام تاریخی شهر اورمو(اورمیه) به رضائیه! یعنی شهر رضا خان!
حذف تمامی نام های بومی منطقه) مثلا زیرینه رود و سیمینه رود و فلان به جای آجئ چای و...
چمن سیاه به جای قره چمن! البته واضح بود که اصلا هم در این زمینه متخصص نبود چرا که هیچ اطلاعی در مورد زبان ترکی نداشت،مثلا در همین قره چمن واژه قره را سیاه معنی کرده است که در اینجا معنی وسیع میدهد،
ربط دادن ترک شدن تبریز و غیره به هنگام حمله ی مغول ها،سوزاندن کتب ترکی آزربایجانی که بعد از حمله مغول و اعراب زشت ترین خیانت به مردم ترک ایران بود
یک درصد هم نتوانست فرضیه های خود را اثبات کند چون خودش هم می دانست مهملات می بافد، به عنوان مثال اول اظهار کرد که اینها آذری هستند،لهجه ای از فارسی! بعد چون اثبات کردند که ترکی زبان پیوندی و فارس یترکیبی ست و ربط دادن این دو مسخره گی سی،حرف خود را تغییر داد و اذهان کرد که تبریز و آزربایجان بعد از مغول ترک شده اند!

در حالی که زبان مغولی و ترکی هیچ وجه مشترکی ندارند تنها وجه مشترکشان این است که جزو زبانهای آلتائیک هستند،البته یادآور هم می شویم که مغول در حدود 700 سال قبل یورش کرده است حال آنکه چندین صد سال قبل آن در همین تبریز و اردبیل و زنجان و همدان شاعران ترک آزربایجانی دیوانهایی به زبان رتکی آزربایجانی به جای گذاشته اند.البته کسروی فکر همه چیز را کرده بود چون زمانی که کتابخانه ی مرکزی آزربایجان را به آتش کشید،فکر کرد می توان حقایق را خاکستر کرد،اما غافل از آنکه اکثر کتب مرجع ترکی آزربایجانی در موزه های معتبر کل دنیا نگهداری می شوند،یعنی قبلا دزدیده شده بودند و اگر دست خود ایرانیها بود همگی مدفون گشته بود.

اگر خیانتهای ایشان را دستنویس کنیم خود یک رمان تراژدی می شود،فردی که فرزند خود وی نیز به هنگام اعدامش دست می زد.


من هم یک توصیه به دوستان دارم:

هرگز خود را معطوف به منابعی نکنید که یک طرفه باشند،حرف دو طرف مخالف هم را گوش دهید،منابع هردو را از نظر بگذرانید سپس تصمیم بگیرید.
کاملا با دیدگاه شما در مورد باز پس گیری سرزمین های جدا شده موافقم ولی:
دوست بزرگوار شما میگین یک سویه نباید پیش داوری کرد ولی خودتون تک سویه مینویسین..
شما در بن مایه های مجهولتون که به آنها استناد میکنین حتما باید تجدید نظر کنین..!
)نخست این که_فرض_ اجداد اون آقا از هر جایی باشند چه ارتباطی به افکار اون آقا داره؟ شما از پیشینه ی خوانواده ی کسروی در خصوص ایشان پیش داوری میکنین؟!!
شما یا تاریخ 18 ساله رو نخوندین یا با قرض ورزی اون رو مطالعه کردین،بنده کسروی رو وحی منزل نمیدانم.ایشان در خصوص ادبیات و مسائل زبان شناسی و پاره ای از جستار هایی دیگر دچار گرفتاری های محسوسی بود ولی _نه به دید حقیر ، بلکه قالب تاریخ نویسان_در زمینه ی کتاب های تاریخ (تاریخ مشروطه و 18 ساله) سند محکمی میباشد،به گونه ای که مستدل ترین تاریخ در خصوص وقایع مشروطه کتاب کسروی میباشد_که حتی خسرو معتضد !!! بعضا به ناچار به آن استناد میکنه_صدق گفتار کسروی در تاریخ نویسیش موج میزند،لطفا با دید باز تر و بدون قرض مطالعه بفرمایید..
)مطلب دوم آنکه:
ساخت شیرخوارگاه 7000 نفری جهت فارس نمودن نوزادان ترک آزربایجان،
رواج دادن قومیت ستیزی و فرهنگ گسیختگی و بی هویتی با همکاری انگلیس
رواج دادن جکهای تخریبی برای هویت گریزی و ....
شما از کجای کسروی و تاریخ بیرون آوردید؟؟؟؟!!!
حقیر از شما عاجزانه تمنا میکنه که دفتر های در پیرامون خرد ،ورجاوند بنیاد و...دیگر کتاب های کسروی را بخوانید تا پی به میهن پرستی ایشان _که در این راه دچار تعصب و خود محوری و دگمیت هم شد_ببرید
برای بنده مانند روز روشن است که شما نقد هایی در پیرامون کسروی خواندید و به آن ها استناد میکنین.
)دوست بزرگوار زمانی که از تاریخ آگاهی ندارید و شفاهی و به صورت نقل قول_که یحتمل توسط پان ترک ها میباشد_ شنیده اید دست به خامه نکنید..کسروی را اعدام نکردند!!
کسروی در دادگستری تهران با منشی خود توسط فداییان اسلام ترور شد..پسرش هم برای مرگ پدر دست نزد!!!(البته شاید شما صحنه را خود دیدید!!)
دو نوشته ی من در به دلیل تخلف حذف شد و متاسفانه شما بدون آگاهی لازم وارد این مبحث شدید ، جستار در خصوص چیز دیگری بود که دوست دیگر ما از نوشته های بنده سوء برداشت کردند حقیر توضیح دادم ایشان از بنده پوزش خواستند، که این مطالب حذف شد و شما بدون خواندن نوشته های پیشین ریش و قیچی را بدست گرفتین!!
بسیار بسیار سخن ها در این پیرامون هست که این جا مجال آن نیست به هر روی..

خواهشا خود نیز به توصیه ی خود وفا دار باشید..



 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاملا با دیدگاه شما در مورد باز پس گیری سرزمین های جدا شده موافقم ولی:
دوست بزرگوار شما میگین یک سویه نباید پیش داوری کرد ولی خودتون تک سویه مینویسین..
شما در بن مایه های مجهولتون که به آنها استناد میکنین حتما باید تجدید نظر کنین..!
)نخست این که_فرض_ اجداد اون آقا از هر جایی باشند چه ارتباطی به افکار اون آقا داره؟ شما از پیشینه ی خوانواده ی کسروی در خصوص ایشان پیش داوری میکنین؟!!
شما یا تاریخ 18 ساله رو نخوندین یا با قرض ورزی اون رو مطالعه کردین،بنده کسروی رو وحی منزل نمیدانم.ایشان در خصوص ادبیات و مسائل زبان شناسی و پاره ای از جستار هایی دیگر دچار گرفتاری های محسوسی بود ولی _نه به دید حقیر ، بلکه قالب تاریخ نویسان_در زمینه ی کتاب های تاریخ (تاریخ مشروطه و 18 ساله) سند محکمی میباشد،به گونه ای که مستدل ترین تاریخ در خصوص وقایع مشروطه کتاب کسروی میباشد_که حتی خسرو معتضد !!! بعضا به ناچار به آن استناد میکنه_صدق گفتار کسروی در تاریخ نویسیش موج میزند،لطفا با دید باز تر و بدون قرض مطالعه بفرمایید..
)مطلب دوم آنکه:
ساخت شیرخوارگاه 7000 نفری جهت فارس نمودن نوزادان ترک آزربایجان،
رواج دادن قومیت ستیزی و فرهنگ گسیختگی و بی هویتی با همکاری انگلیس
رواج دادن جکهای تخریبی برای هویت گریزی و ....
شما از کجای کسروی و تاریخ بیرون آوردید؟؟؟؟!!!
حقیر از شما عاجزانه تمنا میکنه که دفتر های در پیرامون خرد ،ورجاوند بنیاد و...دیگر کتاب های کسروی را بخوانید تا پی به میهن پرستی ایشان _که در این راه دچار تعصب و خود محوری و دگمیت هم شد_ببرید
برای بنده مانند روز روشن است که شما نقد هایی در پیرامون کسروی خواندید و به آن ها استناد میکنین.
)دوست بزرگوار زمانی که از تاریخ آگاهی ندارید و شفاهی و به صورت نقل قول_که یحتمل توسط پان ترک ها میباشد_ شنیده اید دست به خامه نکنید..کسروی را اعدام نکردند!!
کسروی در دادگستری تهران با منشی خود توسط فداییان اسلام ترور شد..پسرش هم برای مرگ پدر دست نزد!!!(البته شاید شما صحنه را خود دیدید!!)
دو نوشته ی من در به دلیل تخلف حذف شد و متاسفانه شما بدون آگاهی لازم وارد این مبحث شدید ، جستار در خصوص چیز دیگری بود که دوست دیگر ما از نوشته های بنده سوء برداشت کردند حقیر توضیح دادم ایشان از بنده پوزش خواستند، که این مطالب حذف شد و شما بدون خواندن نوشته های پیشین ریش و قیچی را بدست گرفتین!!
بسیار بسیار سخن ها در این پیرامون هست که این جا مجال آن نیست به هر روی..

خواهشا خود نیز به توصیه ی خود وفا دار باشید..
ببینید دوست عزیز، من در ابتدا عرض نمودم که از اصل ماجرا بی خبرم و جبهه گیری خاصی ننمودم،بنده تنها در باب نوشته های احمد کسروی در باب ترکان ایران سخن گفتم،
مسأله اینجاست که بر فرض آنی باشد که شما می فرمائید،ولی یک شخص اگر در مسأله ای صاحب نظر است قرار نیست در تمامی موارد هم چنین باشد،به عنوان مثال، راسل یک ریاضی دان بزرگ بود ولی یک مرتد بود!

مرتد بودن وی دلیل بر ریاضی دان بزرگ نبود وی نیست و برعکس،

اما شما باید هم از ایشان طرفداری کنید به عنوان مثال چنگیز مغول برای من و شما یک غارتگر محسوب می شود ولی برای مغولستان یک نماد قدرت و بزرگی ست. وقتی فرهنگ و پایه من و شما تفاوت دارد باید هم باهم اختلاف نظر داشته باشیم،اما در مورد تمامی موارد کسروی اگر چه مخالف باشم می گذارم به حساب هموطن بودن و اینکه باید به فرهنگ و بزرگان یکدیگر احترام بگذاریم،اما در مورد اظهار نظر های ایشان در مورد تاریخ ترکان ایران این من هستم که باید ایستادگی کنم،نه شما

به هویت و فرهنگ شما تاخته نشده است که نگران آن باشید.
در مورد نسخه برداری از پان ترک هم این را بدانید شما با یک نوجوان یک رقمی ساله بحث نمی کنید که تحت تأثیر برخی منابع قرار گیرد،نتیجه گیری بنده با مطالعه ی مراجه دوگروه و گاهاً چندین گروه به تدریج و طی دو دهه بوجود آمده است. من اگرچه تمامی آثار کسروی را مطالعه ننموده ام اما تمامی اظهار نظر های ایشان رد باب ترک را مطالعه کرده ام، نفی تمامی آنها کار چندان سختی نیست،

می توانیم به سادگی و بدون ذکر هیچ مرجعی بحث کنیم،حاضرم با رجوع به مرجع خود کسروی دیدگاه ایشان را مردود نمایم،کار چندان سختی نیست، ایشان نه به زبان ترکی مسلط بوده اند نه به زبان فارسی!

در باب تاریخ اسلام و ایران نیز هر مرجعی که صلاح می دانید مطالعه بفرمائید اما در باب تاریخ ترکان ایران بهتر است کتب متخصصان را از نظر بگذرانید اگرچه به ضررتان تمام شود.

اما در مورد این نوشته تان:
ساخت شیرخوارگاه 7000 نفری جهت فارس نمودن نوزادان ترک آزربایجان،
رواج دادن قومیت ستیزی و فرهنگ گسیختگی و بی هویتی با همکاری انگلیس
رواج دادن جکهای تخریبی برای هویت گریزی و ....
شما از کجای کسروی و تاریخ بیرون آوردید؟؟؟؟!!!
حاضرم مکانی که قبلاً شیرخوارگاه بود را اعلام کنم که در کجای کشور است اما اینکه اکنون به دست چه کسانی و به چه منظوری استفاده می شود عواقب خطرناکی برای من و شما دارد پس بهتر است در مورد این مسأله بحث نکنیم

در مورد سطر دوم،در اواخر حک.مت قاجار و اوایل پهلوی ابتدا آزربایجان را آذری خطاب کردند و سپس ترکان را خر خطاب کردند،این باعث ترک گریزی هر آزربایجانی گشت چرا که8 پیش زمنیه آن قبلا توسط کسروی بوجود آمده بود،اگر به تاریخچه ی جوک های قومیتی رجوع کنید،متوجه خواهید شد که از اواخر دولت قاجار ظهور کرد،

سطر سوم هم که در بالا توضیح دادم،

اولا خوشحال باشید که موارد دیگر را نقل قول نکردید،زیرا تنها با دومثال نقض فنی و دستوری ادعایم ثابت می گشت،اما در مورد اینکه اینها را از کجای کسروی بیرون آوردم،باید بدانید که کسروی دست راست چه کسی بود! و تنها تغییر نام اوروم به رضائیه کاملا مشخص است که رضاخان را مجاب به این تغییر اسم کرده است،اما مهمتر شما ظاهراً مرجع موثقی می خواهید،احتمالاً شما در خارج از این کشور زندگی می کنید و یا از اوضاع کاملا بی خبر هستید،قریب 100 فیلم با طعم توهین قومیتی تنها مهر وزارت ارشاد را خورده است،مطمئنا اینها شانسی نیست،


تا اینجا بحث تاریخی بود، اگرچه من تمامی تاریخ شما را نخوانده ام ولی مطمئنا شما هم تاریخ و منابع من را اصلا از نظر نگذرانده اید،

اما بحث بعدی در باب دستور و زبان می باشد که یک بحث تماما تخصصی ست اگر دوست داشته باشید در مورد آن موضوع باهمدیگر بسیار کار خواهیم داشت،


در مورد اینکه فرمودید من قاشق نشسته ام و بدون اینکه اطلاعی داشته باشم خودر ا به وسط انداختم حق با شماست،اما من رد مورد نظریات منسوخ کسروی در باب ترکان ایران که من نیز یکی از آنها باشم سخن گفتم،چون چشم بستن بر روی حقایق اوضاع را وخیم خواهد کرد.

خواستار اتحاد هستم ولی اگر گذارتان به این ورها بیفتد متوجه نفرت پنهانی مردمی خواهید شد،نفرتی که سرچشمه از فرهنگ دزدی کسرویان و امثال ایشان حاصل شده است.
در مورد کتاب سوزی کسروی هم ثبت بین الملیل شده است،حتی شاعر ملی سرای آزربایجان شعری در این زمینه سروده و آن نیز ثبت بین الملیل ست.اگر بخواهیم مرجهع انرا تقدیم شما کنم.ولی من آنقدر قدرت و توان در خود می بینم که بدون ذکر هیچ مرجعی و تنها با دلیل و منطق ادعایم را ثابت کنم،


یک بار دیگر عرض می نمایم که مرا متهم به کپی برداری از پان تؤرک کردید،من ازپان تؤرک کپی نکرده ام،من خود یک پان تؤرک هستم!،اولی نمیدانم آن واژه ترسناک را برای شما چگونه معنی کرده اند، در اینجا مردم به سه دسته تقسیم می شوند
:

آنهایی که هیچ نمیدانند(از هر دو طرف)
شوونیسم ها
پان ها

من که اقرار به سومی کردم در مورد شما نمیدانم،شاید گزینه های بعدی هم وجود داشته باشد،

اما بهتر است در باب پیشینه ی تاریخی این سرزمین بیشتر تحقیق کنید،لازم نیست دنبال مرجع بگردید،اگر گذارتان به این ورها افتاد کافی ست تابلو ها ببینید و اسامی را 1001 اسم منطقه ای تحریف شده است. در مورد جریان مغول و گویش آذری هم مسخره است توضیح بدهم،اگر امروز هنوز کسی از گویش آذری سخن می راند دیگر از زمانه خیلی عقب است.

مصرانه منتظر مناظره هستم،در باب مواردی که اطلاع دارم،

من جمله مواردی که بیان کردم،

جمله ای از کسروی بیان می دارم و سپس رد می کنم،شما نیز هرکجای سخن بنده را قبول نکردید با دلیل قاطع و منطقی،بنده خواهم پذیرفت،
 

زردتشت

عضو جدید
ببینید دوست عزیز، من در ابتدا عرض نمودم که از اصل ماجرا بی خبرم و جبهه گیری خاصی ننمودم،بنده تنها در باب نوشته های احمد کسروی در باب ترکان ایران سخن گفتم،
مسأله اینجاست که بر فرض آنی باشد که شما می فرمائید،ولی یک شخص اگر در مسأله ای صاحب نظر است قرار نیست در تمامی موارد هم چنین باشد،به عنوان مثال، راسل یک ریاضی دان بزرگ بود ولی یک مرتد بود!

مرتد بودن وی دلیل بر ریاضی دان بزرگ نبود وی نیست و برعکس،

اما شما باید هم از ایشان طرفداری کنید به عنوان مثال چنگیز مغول برای من و شما یک غارتگر محسوب می شود ولی برای مغولستان یک نماد قدرت و بزرگی ست. وقتی فرهنگ و پایه من و شما تفاوت دارد باید هم باهم اختلاف نظر داشته باشیم،اما در مورد تمامی موارد کسروی اگر چه مخالف باشم می گذارم به حساب هموطن بودن و اینکه باید به فرهنگ و بزرگان یکدیگر احترام بگذاریم،اما در مورد اظهار نظر های ایشان در مورد تاریخ ترکان ایران این من هستم که باید ایستادگی کنم،نه شما

به هویت و فرهنگ شما تاخته نشده است که نگران آن باشید.
در مورد نسخه برداری از پان ترک هم این را بدانید شما با یک نوجوان یک رقمی ساله بحث نمی کنید که تحت تأثیر برخی منابع قرار گیرد،نتیجه گیری بنده با مطالعه ی مراجه دوگروه و گاهاً چندین گروه به تدریج و طی دو دهه بوجود آمده است. من اگرچه تمامی آثار کسروی را مطالعه ننموده ام اما تمامی اظهار نظر های ایشان رد باب ترک را مطالعه کرده ام، نفی تمامی آنها کار چندان سختی نیست،

می توانیم به سادگی و بدون ذکر هیچ مرجعی بحث کنیم،حاضرم با رجوع به مرجع خود کسروی دیدگاه ایشان را مردود نمایم،کار چندان سختی نیست، ایشان نه به زبان ترکی مسلط بوده اند نه به زبان فارسی!

در باب تاریخ اسلام و ایران نیز هر مرجعی که صلاح می دانید مطالعه بفرمائید اما در باب تاریخ ترکان ایران بهتر است کتب متخصصان را از نظر بگذرانید اگرچه به ضررتان تمام شود.

اما در مورد این نوشته تان:
حاضرم مکانی که قبلاً شیرخوارگاه بود را اعلام کنم که در کجای کشور است اما اینکه اکنون به دست چه کسانی و به چه منظوری استفاده می شود عواقب خطرناکی برای من و شما دارد پس بهتر است در مورد این مسأله بحث نکنیم

در مورد سطر دوم،در اواخر حک.مت قاجار و اوایل پهلوی ابتدا آزربایجان را آذری خطاب کردند و سپس ترکان را خر خطاب کردند،این باعث ترک گریزی هر آزربایجانی گشت چرا که8 پیش زمنیه آن قبلا توسط کسروی بوجود آمده بود،اگر به تاریخچه ی جوک های قومیتی رجوع کنید،متوجه خواهید شد که از اواخر دولت قاجار ظهور کرد،

سطر سوم هم که در بالا توضیح دادم،

اولا خوشحال باشید که موارد دیگر را نقل قول نکردید،زیرا تنها با دومثال نقض فنی و دستوری ادعایم ثابت می گشت،اما در مورد اینکه اینها را از کجای کسروی بیرون آوردم،باید بدانید که کسروی دست راست چه کسی بود! و تنها تغییر نام اوروم به رضائیه کاملا مشخص است که رضاخان را مجاب به این تغییر اسم کرده است،اما مهمتر شما ظاهراً مرجع موثقی می خواهید،احتمالاً شما در خارج از این کشور زندگی می کنید و یا از اوضاع کاملا بی خبر هستید،قریب 100 فیلم با طعم توهین قومیتی تنها مهر وزارت ارشاد را خورده است،مطمئنا اینها شانسی نیست،


تا اینجا بحث تاریخی بود، اگرچه من تمامی تاریخ شما را نخوانده ام ولی مطمئنا شما هم تاریخ و منابع من را اصلا از نظر نگذرانده اید،

اما بحث بعدی در باب دستور و زبان می باشد که یک بحث تماما تخصصی ست اگر دوست داشته باشید در مورد آن موضوع باهمدیگر بسیار کار خواهیم داشت،


در مورد اینکه فرمودید من قاشق نشسته ام و بدون اینکه اطلاعی داشته باشم خودر ا به وسط انداختم حق با شماست،اما من رد مورد نظریات منسوخ کسروی در باب ترکان ایران که من نیز یکی از آنها باشم سخن گفتم،چون چشم بستن بر روی حقایق اوضاع را وخیم خواهد کرد.

خواستار اتحاد هستم ولی اگر گذارتان به این ورها بیفتد متوجه نفرت پنهانی مردمی خواهید شد،نفرتی که سرچشمه از فرهنگ دزدی کسرویان و امثال ایشان حاصل شده است.
در مورد کتاب سوزی کسروی هم ثبت بین الملیل شده است،حتی شاعر ملی سرای آزربایجان شعری در این زمینه سروده و آن نیز ثبت بین الملیل ست.اگر بخواهیم مرجهع انرا تقدیم شما کنم.ولی من آنقدر قدرت و توان در خود می بینم که بدون ذکر هیچ مرجعی و تنها با دلیل و منطق ادعایم را ثابت کنم،


یک بار دیگر عرض می نمایم که مرا متهم به کپی برداری از پان تؤرک کردید،من ازپان تؤرک کپی نکرده ام،من خود یک پان تؤرک هستم!،اولی نمیدانم آن واژه ترسناک را برای شما چگونه معنی کرده اند، در اینجا مردم به سه دسته تقسیم می شوند
:

آنهایی که هیچ نمیدانند(از هر دو طرف)
شوونیسم ها
پان ها

من که اقرار به سومی کردم در مورد شما نمیدانم،شاید گزینه های بعدی هم وجود داشته باشد،

اما بهتر است در باب پیشینه ی تاریخی این سرزمین بیشتر تحقیق کنید،لازم نیست دنبال مرجع بگردید،اگر گذارتان به این ورها افتاد کافی ست تابلو ها ببینید و اسامی را 1001 اسم منطقه ای تحریف شده است. در مورد جریان مغول و گویش آذری هم مسخره است توضیح بدهم،اگر امروز هنوز کسی از گویش آذری سخن می راند دیگر از زمانه خیلی عقب است.

مصرانه منتظر مناظره هستم،در باب مواردی که اطلاع دارم،

من جمله مواردی که بیان کردم،

جمله ای از کسروی بیان می دارم و سپس رد می کنم،شما نیز هرکجای سخن بنده را قبول نکردید با دلیل قاطع و منطقی،بنده خواهم پذیرفت،


توهین به آذربایجان توهین به همه ی ایرانه..
شما چرا کوشش در جدا کردن خود دارید؟
سخن بسیار دلگیرانه ای زدید، فرهنگ آذربایجان فرهنگ همه ی ایرانیانه..
بنده خودم گیلانی و رشتیم در خصوص ما نیز جک های بسیاری ساخته اند این دلیل نیست که میارین!شما تاریخ جک گویی در مورد ترک ها رو به یک درگیری درونی برای خودتون تبدیل کردین و یک دیدگاه تهاجمی به مابقی ایران گرفتین!
بنده هم در جاهای دیگر ایران بی غیرت و به خیلی القاب دیگر صدا میکنن این که نباید باعت منزوی شدن بشه و گیلان رو_همین طور که بعظا فعالیت میکنن_ملیتی با فرهنگو تاریخ مستقل بدونم و افتخار مردانشو منحصرا برای گیلان بخوانم و یک دیدگاه تحاجمی به فارس ها بگیرم کشور ما زخمی از خیلی مسائل چرا ما نیز تیشه به دست بگیریم و به پیکر ایران بزنیم
بنده نمیدانم شما از چه نوع پان ترکی هستی! آیا باورمند به حکومت مستقل هستین؟ اگر این گونه اندیشه میکنین مرا با شما کاری نیست
ولی اگر قلب شما برای ذره ذره خاک میهن از ابو موسی و بندر لنگه تا مریوان و تربت جام .. میتپه_که میدانم یحتمل این گونه است_، بنده حقیر در خدمت شما هستم
در خصوص کسروی با دو تا نوشته که شما در خصوص اثبات اون به استخاره افتادین نمیشه بحث کرد من از نخست دو بار ذکر کردم که کسروی وحی منزل نیست بنده هم وکیل مدافع ایشان نیستم ، شما هم منطق خودتان را سند میدانی..
در پیرامون کسروی بحث های بسیاری از بزرگان است،و به هیچ عنوانی پافشاری ای به کسروی نیست اگر برادران ترک ما از سخنان کسروی این چنین میگویند و باعث رنجش شما و آن را توهین به خود میدانین_که توهین به من به فارس به اسپهانی و ..است_به راحتی دفتر کسروی را میبندیم
بنده در بین شما زندگی کردم زبان شما را حدی یاد گرفتم در دشت های شما ساز زدم، عطر باغ های سیب و..در مشام ماست..چطور برای من مهم نباشه؟
ولی آیا برای شما همان قدر که برای بنده آذربایجان شیرین و دوست داشتنی است کوهای تالش برای شما غرور آفرین است؟ همان طور که نمایه ی ستار خان و باقر خان در اتاق من است و به آن افتخار میکنم شما از یپرم خان میدانی؟ یا صرفا به بود و نبود آذربایجان اندیشه میکنین؟!
من نوعی ،به عنوان یک ایرانی نمی توانم با شما ارتباط برقرار کنم ..تمام بیوگرافی شما به زبان ترکیست که این باعث جدایی بیشتر بین ما میشه اگر من هم بخوام در بیو گرافی و امظام رشتی ،ترک ترکی ،کرک کردی ،لر لری،عرب عربی بنویسه که مجالی برای پیوند ایرانی ها نمیمانه..
چیز دیگری که من از خامه ی شما برداشت کردم دید برتری جویانه ی شما و گمان پیروزی در همه گونه جستار می باشد، بحث ،بحث پیروزی در این گفتار نیست نازنین که شما میخواهین نقص فنی بگیرین..
در پیرامون دگر گونه کردن نام های مناطق آذربایجان فرمودین..کسی منکر این اعمال خبیثانه نیست، مشکل شما این است که صرفا آذربایجان را میبینین..شما گمان میکنین در گیلان این کار را نکردند تاریخ تالش ما و نام های آنا ها را به کلی محو کردن.. در همه جای ایران این گونه کردند علاوه بر نگاه داشت فرهنگ بومی خود افق ما باید ایران شمول باشه که باعث یک پارچگی بیش از بیش ما بشه..
ایرانی(ترک ،گیلک،لر،بلوچ،عرب،تربتی،خراسونی....) زی شاد زی
 
  • Like
واکنش ها: raha

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
توهین به آذربایجان توهین به همه ی ایرانه..
شما چرا کوشش در جدا کردن خود دارید؟
سخن بسیار دلگیرانه ای زدید، فرهنگ آذربایجان فرهنگ همه ی ایرانیانه..
بنده خودم گیلانی و رشتیم در خصوص ما نیز جک های بسیاری ساخته اند این دلیل نیست که میارین!شما تاریخ جک گویی در مورد ترک ها رو به یک درگیری درونی برای خودتون تبدیل کردین و یک دیدگاه تهاجمی به مابقی ایران گرفتین!
بنده هم در جاهای دیگر ایران بی غیرت و به خیلی القاب دیگر صدا میکنن این که نباید باعت منزوی شدن بشه و گیلان رو_همین طور که بعظا فعالیت میکنن_ملیتی با فرهنگو تاریخ مستقل بدونم و افتخار مردانشو منحصرا برای گیلان بخوانم و یک دیدگاه تحاجمی به فارس ها بگیرم کشور ما زخمی از خیلی مسائل چرا ما نیز تیشه به دست بگیریم و به پیکر ایران بزنیم
بنده نمیدانم شما از چه نوع پان ترکی هستی! آیا باورمند به حکومت مستقل هستین؟ اگر این گونه اندیشه میکنین مرا با شما کاری نیست
ولی اگر قلب شما برای ذره ذره خاک میهن از ابو موسی و بندر لنگه تا مریوان و تربت جام .. میتپه_که میدانم یحتمل این گونه است_، بنده حقیر در خدمت شما هستم
در خصوص کسروی با دو تا نوشته که شما در خصوص اثبات اون به استخاره افتادین نمیشه بحث کرد من از نخست دو بار ذکر کردم که کسروی وحی منزل نیست بنده هم وکیل مدافع ایشان نیستم ، شما هم منطق خودتان را سند میدانی..
در پیرامون کسروی بحث های بسیاری از بزرگان است،و به هیچ عنوانی پافشاری ای به کسروی نیست اگر برادران ترک ما از سخنان کسروی این چنین میگویند و باعث رنجش شما و آن را توهین به خود میدانین_که توهین به من به فارس به اسپهانی و ..است_به راحتی دفتر کسروی را میبندیم
بنده در بین شما زندگی کردم زبان شما را حدی یاد گرفتم در دشت های شما ساز زدم، عطر باغ های سیب و..در مشام ماست..چطور برای من مهم نباشه؟
ولی آیا برای شما همان قدر که برای بنده آذربایجان شیرین و دوست داشتنی است کوهای تالش برای شما غرور آفرین است؟ همان طور که نمایه ی ستار خان و باقر خان در اتاق من است و به آن افتخار میکنم شما از یپرم خان میدانی؟ یا صرفا به بود و نبود آذربایجان اندیشه میکنین؟!
من نوعی ،به عنوان یک ایرانی نمی توانم با شما ارتباط برقرار کنم ..تمام بیوگرافی شما به زبان ترکیست که این باعث جدایی بیشتر بین ما میشه اگر من هم بخوام در بیو گرافی و امظام رشتی ،ترک ترکی ،کرک کردی ،لر لری،عرب عربی بنویسه که مجالی برای پیوند ایرانی ها نمیمانه..
چیز دیگری که من از خامه ی شما برداشت کردم دید برتری جویانه ی شما و گمان پیروزی در همه گونه جستار می باشد، بحث ،بحث پیروزی در این گفتار نیست نازنین که شما میخواهین نقص فنی بگیرین..
در پیرامون دگر گونه کردن نام های مناطق آذربایجان فرمودین..کسی منکر این اعمال خبیثانه نیست، مشکل شما این است که صرفا آذربایجان را میبینین..شما گمان میکنین در گیلان این کار را نکردند تاریخ تالش ما و نام های آنا ها را به کلی محو کردن.. در همه جای ایران این گونه کردند علاوه بر نگاه داشت فرهنگ بومی خود افق ما باید ایران شمول باشه که باعث یک پارچگی بیش از بیش ما بشه..
ایرانی(ترک ،گیلک،لر،بلوچ،عرب،تربتی،خراسونی....) زی شاد زی


باعث خوشحالی من است که پس از مدت ها با یک فردی بحث می کنم که لااقل چیزهایی میداند، این سر جای خود،اما انتظار ندارید که من پاچه خواری کنم! ما انسانهای رکی هستیم،

اما جک در مورد شما، نمی دانم اهل فوتبال هستید یا نه،ولی ما مردمان شما را در سرزمین خود هورا کردیم(حتی زمانی که باختیم) و شما چند هفته ی بعد هو کردید(البته من می گویم هو،با پلاکارد توهینی وارد استادیوم شدید)شاید بگویید من نبودم،به هر صورت شماها بودید، پس این تفاوت اول

اما دوست عزیز برای شما دم از ایرانی زدن کار چندان سختی نیست،چون اگرچه با لهجه صحبت می کنید ولی با لهجه ی فارسی صحبت می کنید،می خواهد مشهد باشد می خواهد اصفهان و یا رشت و یا تهران، در تی وی کع کتابی حرف می زنند پس شما مشکلی ندارید،

شما خودتان را با ما مقایسه نکنید به شما ظلمی نشده است که خود را شریک غم ما بدانید،

نه من خواستار تجزیه نیستم،خواستار احقاق حق هستم، ولی این روز ها چنین انسانهایی را پان خطاب می کنند، در این صورت میلیون ها میلیون پان در کنار ما زندگی می کند،نمی دانم شاید همه را می خواهند دستگیر کنند،

ما حس برتری جویی نداریم،اصلا نمی گویم بارها و بارها ایران را ما از گزند دشمن نجات دادیم،اصلا همه شریک بودند ولی حس برتری جویی نداریم، ما پایبندی به قوانین اساسی دست نوشته های خودتان را خواستاریم،

شما که زبان خود را به ما تحمیل می کنید حس برتری جویی دارید یا ما؟
شما که فرهنگ خود را به ما تحمیل می کنید یا ما؟
منظور از شما شخص شما نیستید،

بهتر است به قوانین کشورهایی نظیر فرانسه و ایالات متحده و بسیاری دیگر حتی هندوستان و چین نیز نگاهی بیندازید،

سخن من اینست اگر با توهین می خواهیم ملتی را از فرهنگ خود دور سازیم و به قولی ایجاد اتحاد کنیم این راه به بیراهه می رود و در آینده عواقب خطرناکی خواهد داشت،در واقع هدف هردوی ما یکی ست.
هر دو از آینده می ترسیم ولی روش ما 180 درجه تفاوت دارد، من می گویم عدالت شما می گویید شوونیسم.

بیوگرافی و امضای من باید هم ترکی باشد،همان گونه که من به خود زحمت داده ام فارسی یاد گرفته ام اگر دیگر هموطنان من نیز علاقه ای به برقرای ارتباط دارند بروند و زبانهای رایج این کشور را یاد بگیرند،
چیز خاصی ننوشته ام هرکدام را می خواهید ترجمه کنم،

درست است که اینجا رسانه فارسی ست، ولی ما نه در خانه ، نه در خیابان نه در کوچه و بازار نه در دانشگاه غیر ترکی حرف نمی زنیم،
نه آهنگ فارسی گوش می دهیم و نه زمزمه می کنیم،

اکنون خود به فرق من و شما اشاره کردید،شما ترکی بلد نیستید ولی من فارسی بلد هستم،پس من هر دو را بلد هستم و قادر هستم تمایز دهم ولی شما به غیر از دنیایی که برایتان تعریف شده است متأسفانه دیگر چیزی ندیده اید،یعنی نشانتان نداده اند.


به هر صورت این بحث ها بی معنی ست شاید بهتر باشد لکم دینکم و لی دینی.

اوقاتتان بخیر باشد.
 

زردتشت

عضو جدید
باعث خوشحالی من است که پس از مدت ها با یک فردی بحث می کنم که لااقل چیزهایی میداند، این سر جای خود،اما انتظار ندارید که من پاچه خواری کنم! ما انسانهای رکی هستیم،

اما جک در مورد شما، نمی دانم اهل فوتبال هستید یا نه،ولی ما مردمان شما را در سرزمین خود هورا کردیم(حتی زمانی که باختیم) و شما چند هفته ی بعد هو کردید(البته من می گویم هو،با پلاکارد توهینی وارد استادیوم شدید)شاید بگویید من نبودم،به هر صورت شماها بودید، پس این تفاوت اول

اما دوست عزیز برای شما دم از ایرانی زدن کار چندان سختی نیست،چون اگرچه با لهجه صحبت می کنید ولی با لهجه ی فارسی صحبت می کنید،می خواهد مشهد باشد می خواهد اصفهان و یا رشت و یا تهران، در تی وی کع کتابی حرف می زنند پس شما مشکلی ندارید،

شما خودتان را با ما مقایسه نکنید به شما ظلمی نشده است که خود را شریک غم ما بدانید،

نه من خواستار تجزیه نیستم،خواستار احقاق حق هستم، ولی این روز ها چنین انسانهایی را پان خطاب می کنند، در این صورت میلیون ها میلیون پان در کنار ما زندگی می کند،نمی دانم شاید همه را می خواهند دستگیر کنند،

ما حس برتری جویی نداریم،اصلا نمی گویم بارها و بارها ایران را ما از گزند دشمن نجات دادیم،اصلا همه شریک بودند ولی حس برتری جویی نداریم، ما پایبندی به قوانین اساسی دست نوشته های خودتان را خواستاریم،

شما که زبان خود را به ما تحمیل می کنید حس برتری جویی دارید یا ما؟
شما که فرهنگ خود را به ما تحمیل می کنید یا ما؟
منظور از شما شخص شما نیستید،

بهتر است به قوانین کشورهایی نظیر فرانسه و ایالات متحده و بسیاری دیگر حتی هندوستان و چین نیز نگاهی بیندازید،

سخن من اینست اگر با توهین می خواهیم ملتی را از فرهنگ خود دور سازیم و به قولی ایجاد اتحاد کنیم این راه به بیراهه می رود و در آینده عواقب خطرناکی خواهد داشت،در واقع هدف هردوی ما یکی ست.
هر دو از آینده می ترسیم ولی روش ما 180 درجه تفاوت دارد، من می گویم عدالت شما می گویید شوونیسم.

بیوگرافی و امضای من باید هم ترکی باشد،همان گونه که من به خود زحمت داده ام فارسی یاد گرفته ام اگر دیگر هموطنان من نیز علاقه ای به برقرای ارتباط دارند بروند و زبانهای رایج این کشور را یاد بگیرند،
چیز خاصی ننوشته ام هرکدام را می خواهید ترجمه کنم،

درست است که اینجا رسانه فارسی ست، ولی ما نه در خانه ، نه در خیابان نه در کوچه و بازار نه در دانشگاه غیر ترکی حرف نمی زنیم،
نه آهنگ فارسی گوش می دهیم و نه زمزمه می کنیم،

اکنون خود به فرق من و شما اشاره کردید،شما ترکی بلد نیستید ولی من فارسی بلد هستم،پس من هر دو را بلد هستم و قادر هستم تمایز دهم ولی شما به غیر از دنیایی که برایتان تعریف شده است متأسفانه دیگر چیزی ندیده اید،یعنی نشانتان نداده اند.


به هر صورت این بحث ها بی معنی ست شاید بهتر باشد لکم دینکم و لی دینی.

اوقاتتان بخیر باشد.
من ترکی آز بلرم..
من به خودم زحمت دادم !!!
شما فرهنگ فوتبالی رو تعمیم به کل ایران ندین ما در خصوص فرهنگ محافل اهل تعقل داریم صحبت میکنیم..شما در کاباره دنبال دیوان شهریار که نمیگردین..
بنده هر چه حجت بود بیان کردم ،شما دید بسیار عجیب و انحصاری دارین ، دوست عزیز ما تحمیلی نداریم اصلا ما شمایی نیست شما چرا تفاوت میگذارین فرهنگ آذربایجان بخشی از فرهنگ ایران بزرگ همان طور که تالش،لر ،کرد و غیره بخشی از پیکره میهنه
بنده عرض کردم مشکل شما این است که صرفا خود را میبینین مگر به کردهای ما کم ظلم شد ؟به همه ی اقوام ایرانی ظلم شد ..
عزیز من زبان قالب مردم ایران فارسیه با گویش های مختلف این یعنی سیستانی فارسی متوجه میشود لر متوجه میشود گیلک متوجه میشود..
شما اگر خود را ایرانی بدانی باید زبان اکثر مردمان این خاک را فرا بگیری،قالب مردمان ایران پارسی سخن میگویند نه ترکی که اجبار سر یادگیری آن داشته باشند..
شما در ایران زندگی میکنی و باید تابع اکثریت باشید_با دو پیش فرض که خود را ایرانی و دمکرات بدانی_

منتها چون به شما ستم توسط انیرانیان بسیار روا شده درون خود پیله زدید و روحیه تهاجمی گرفتین..
اصلا مگر شما تاریخ گیلان و علی الخصوص تالش را خوانده که این گونه به قاضی میروی؟
درد ما کل ایران است از جمله پاره تن ایران آذربایجان..
بیو گرافی شما میتواند به هر زبانی باشد ولی خود در خلوت خود هیچ اندیشیده ای که با این زبان بیو گرافی با چند ایرانی میتوانی پیوند داشته باشی ،شما صرفا دارین یار گیری و تفکیک قوا میکنی..کار شما تماما مانند این است که من در باشگاه های مجازی سوئد ثبت نام بکنم و تمام بیوگرافی خود را به زبان رشتی بنویسم!!این کار یعنی چه؟ تمام افراد حاضر_به غیر از رشتیان تبعه سوئد!_همه با دید تعجب و بعضا شک و تردید به من نگاه میکنن..
زبان اکثر مردمان این آب و خاک فارسیست دوست عزیز..اگر ترکی بود ن ترکی یاد میگرفیم..

شما درون خود پیله زدید و این باعث دوری بیش از بیش برادران یک خوانواده میشود هر چند که برادران در اندیشه با هم متفاوتن..
مانند این است که من به شما خرده بگیرم که شما چرا تالشی نمیدانی در صورتی که من ترکی میدانم پس مرا با شما کاری نیست ما با همه ایران فرق میکنیم..

سخنها بسیار است..
دید خود را ایران شمول کنین چون شما یک ترک ایرانی هستین،همان طور که یک کرد کرد ایرانیست هر چند با زبان متفاوت رسوم کمی متفاوت و.. همه فرزندان این سرزمین هستیم..
به هر روی پیروز و موفق باشید
نوروز خجسته..
 
  • Like
واکنش ها: raha

Similar threads

بالا