رد پای احساس ...

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز





چشم هایم را می بندم

بازی دستانت دیوانه ام می کنند

رها نمی شوم از تو

رها نمی شوم از این حس مشترک

شعله میشوی در لبهایم

داغ می شوم

داغترین فصل بودنم

آرام

.
.
.



آرام

به جهنمت پا میگذارم ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز







یــادتـ بـاشـه !

هــمـه ی قـراردادهــا را روی

کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویــسنــد !

بــعـضی از عـهـدهــا را

روی قــلـب هـای هــم مـی نــویــســیـم ...

حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد ...

شـکــســتَنـشـان

یـک آدم را مـــی شــکند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


✿ツ یــادَم مــی آیَـــد گــفـتــه بــــودی :

ســـاده و کـــوتـــاه نــــویـــسی را دوسـتـــــ داری

ســــاده و کـــوتـــاه

فـقَـط دو کـلـمــــه :

بَــــرگـرد . . .

دلــتـنـگَـــم . . . !✿ツ
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من بهترین شعرهایم را رو تن تو نقاشی کرده بودم
نمیدانستم یکی دیگر
می آید ، می خواند ...
و عاشقت می شود...!








برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 686x402 پیکسل میباشد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در زیر بارانـ

حتیـ بهـ درخواستـ چتر همـ
جوابـ رد میـ دهمـ
،

میـ خواهمـ
تنهاییـ ام
را

به رخـ اینـ
هوایـ دو نفرهـ بکشانمـ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق را چگونه می شود نوشت ؟
در گذر ِ این لحظات ِ پـُـر شتاب ِ شبانه
که به غفلت آن سوال ِ بی جواب گذشت ،
دیگر حتی فرصت ِ دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم
و به آوازی گوش می دادم ،
که در آن دلی می خواند :
من تو را ،
او را ،
کسی را دوست می دارم !
 

*vernal*

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم هـا می آینـد

زنـدگی می کننـد

می میـرنـد و می رونـد ..

امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو

آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه

آدمی می رود امــا نـمی میـرد!

مـی مـــانــد

و نبـودنـش در بـودن ِ تـو

چنـان تـه نـشیـن می شـود

کـه تـــو
می میـری

در حالـی کـه زنــده ای ..

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگي را به بهانه خواب

خواب را به بهانه درد

درد را به بهانه تو

فراموش کردم

حال خود قضاوت کن که

از من چه ماند

جز تويي که وقت و بي وقت من را

انکار مي کني








 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به معجزه ات ایمان آورده ام
این بار
چشم هایم را
به چشم هایت گره می زنم
می نشینم
عصا اژدها کنی
این فروردین
به امید پیامبری چشم هات
سيزده اش را به در کرده ام .
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خوب من ...

سیب را چیدم

تـا ببینی تو را میخواهم ،

نه بهشت را . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای ماندنش به خداالتماس کردم از خدا خواستم از حمایت ما رو بر نگرداند که من بی او هیچمنیمه شب ها برایش دعا کردم اه کشیدم ولی او رفت و خدا گریه هایم را نشنیدو ندید و دعا هایم را نشنید و مورد اجابت قرار ندادو او را برد و ان زمانبود که من از همه و هر چه داشتم بریدم و های های گریستم و او رفت و من فقطناظر رفتن او بودم رفتنی که هیچ امیدی به بازگشت ان ندارم ونخواهم داشت وامروز من او را برای همیشه از دست داده ام نه می توانم او را حس کنم و نهدر آغوش بگیرم او رفت گر چه برایم همیشه ماندگار است
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به من تکیه کن تکیه کن تکیه کن که خاصیت عشق را میشناسم
به من تکیه کن مثه شبنم به برگ
تو را بهتر از برگ ها میشناسم
به من شک نکن شک نکن شک نکن
که من صحت اعتماد توام
لطیفی تو تکرار ابریشمی
که وقت سرودن به یاد توام
تو از اوج فواره ها آمدی
تو با یک قبیله صدا آمدی
تو از عطر نارنج زاران خورشید
تو از قله ها از هوا آمدی
تو را روی گلبرگ ها مینویسم
در آغاز در ابتدا مینویسم
در آغاز دفتر چه مشق هایم
تو را گرچه من بود ما مینویسم
مریم عباس زاده
رمان: رقص در خاطره
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد




کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد ؟




کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم




که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم




تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی




تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی




تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم




صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر می بینم




یه حسی از تو در من هست که می دونم تو رو دارم




واسه برگشتنت هر شب درارو باز میذارم




سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد




کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد ؟




کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم




که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم




تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی




تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداحافظ

خداحافظ

خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن




ببين هم گريه هام از عشق، چه زندوني برام ساختن




خداحافظ گل پونه، گل تنهاي بي خونه




لالايي ها ديگه خوابي، به چشمونم نمي شونه




يكي با چشماي نازش، دل كوچيكمو لرزوند




يكي با دست ناپاكش، گلاي باغچمو سوزوند




تو اين شب هاي تو در تو، خداحافظ گل شب بو




هنوز آوار تنهايي، داره مي باره از هر سو




خداحافظ گل مريم، گل مظلوم پر دردم




نشد با اين تن زخمي، به آغوش تو برگردم




نشد تا بغض چشماتو، به خواب قصه بسپارم




از اين فصل سكوت و شب، غم بارونو بردارم




نمي دوني چه دلتنگم، از اين خواب زمستوني




تو كه بيدار بيداري، بگو از شب چي مي دوني ؟




تو اين روياي سر در گم، خداحافظ گل گندم




تو هم بازيچه اي بودي، تو دست سرد اين مردم




خداحافظ گل پونه، كه باروني نمي تونه،




...طلسم بغضو برداره، از اين پاييز ديوونه




خداحافظ .....!






خداحافظ همين حالا، همين حالا که من تنهام




خداحافظ به شرطی که، بفهمی تر شده چشمام




خداحافظ کمی غمگين، به ياد اون همه ترديد




به ياد آسمونی که، منو از چشم تو ميديد




اگه گفتم خداحافظ، نه اينکه رفتنت ساده اس




نه اينکه ميشه باور کرد، دوباره آخر جاده اس




خداحافظ ، واسه اينکه، نبندی دل به رؤيا ها



بدونی بی تو و با تو، همينه رسم اين دنيا






خداحافظ ،خداحافظ ،
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز


خدا حافظ بروعشقم برو که وقت پروازه


برو که دیدن اشکات منو به گریه میندازه


نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست


نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست


منو تنها بذار اینجا تو این روزای بی لبخند


که باید بی تو پرپرشه که باید از نگات دل کند


حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم


اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم


نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم


که میدونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم


فدای عطر آغوشت برو که وقت پروازه


برو که بدرقه داره منو به گریه میندازه


برو عشقم خداحافظ برو تو گریه حلالم کن


خداحافظ برو اما عزیز من حلالم کن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]روشهـای کهنـه آدم کشـی را کنار بـگذاریـد[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]

[FONT=&quot]بــرای کشتنم کـافـی ست[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]

[FONT=&quot]نـگوید دوستت دارم[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]

[FONT=&quot]یــا دیـر بـگویـد[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]

[FONT=&quot]یــــا بــد بگویـد[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]

[FONT=&quot]آنوقت خــودم میمیرم[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT]

[FONT=&quot]بــی دیـه[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]

[FONT=&quot]بـی قصاص[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT]

زحمت نمیدهـم
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز

در هــــر جغــــرافیـــایی کــــــه بـــــــاشم

"جهــــــــــت هـــــــا"


تفاوتی نـــــــدارند...

تمــــــــام دامنـــــــــــه هــــــــای دلـــــــــــم

رو به سمت"خنــــــــــده هـــــــای " توست


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی ست

در این دنیا که حتی ابر نمی‌گرید به حال ما


همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها



گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم

رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند


شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی ست

در این دنیا که حتی ابر نمی‌گرید به حال ما


همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها



گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم

رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند


شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی ست

در این دنیا که حتی ابر نمی‌گرید به حال ما


همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها



گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم

رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند


شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


مـی نـویسـم / دوسـتـت دارم /

و قـایمـش می کـنم ...

تـو، بـه درد ِ زنـدگی نمـی خـوری!

تـو را بـایـد نـوشـت و گـذاشـت

وسـط ِ هـمان شـعرهـا و قـصه هـایـی ...

کـه ازشـان آمـده ای
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مطمئن باش برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود
وبه یک قلب يتيم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
تو برو
برو تا راحت تر تکه های دل خود را
آرام سر هم بند زنم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ديشب از بام جنون ديوانه اي افتاد و مرد
پيش چشم شمع ها پروانه اي افتاد و مرد

از لطافت ياد تو چون صبح گل ها خيس بود
شبنمي از پشت بام خانه اي افتاد و مرد

موي شبگوني كه چنگش ميزدي شب تا سحر
از سپيدي لا به لاي شانه اي افتاد و مرد

ازدياد پنجره جان قناري را گرفت
در قفس از نغمه ي مستانه اي افتاد و مرد

اين كلاغ قصه را هرگز تو هم نشنيده اي
تا خودش هم قصه شد افسانه اي افتاد و مرد
 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جایی هست که دیگه کم میاری

از اومدن ها , رفتن ها , شکستن ها . .. .

جایی که فقط میخوای یکی باشه ، یکی بمونه نره

واسه همیشه کنارت باشه

من الان اونجام .....!

... تو کجایی ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من برای پنهان کردن تو

صادقانه به همه دروغ می گویم

و وقتی زیباترین لحظه سال تحویل می شود

شوق چشمانم را گور می کنم

من روی صفحات خالی دفترم

بدون فاصله تو را می نویسم

و هر روز شعرهایم را به صندوق دلتنگی ام پست می کنم

خوب می دانم تا وقتی سرم به آسمان است و نگاهم به زمین

از تو جز یک نگاه کهنه چیز دیگری ندارم

__________________
 
  • Like
واکنش ها: noom

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بارون که رفتی
شبم زیر و رو شد
یه بغض شکسته
رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی
دل باغچه پژمرد
تمام وجودم
توی آینه خط خورد
هنوز وقتی بارون
تو کوچه می باره
دلم غصه داره
دلم بی قراره
نه شب عاشقانه است
نه رویا قشنگه
دلم بی تو خونه
دلم بی تو تنگه


یه شب زیر بارون
که چشمم به راهه
می بینم که کوچه
پر نور ماهه
تو ماه منی که
تو بارون رسیدی
امید منی تو
شب نا امیدی
 
  • Like
واکنش ها: noom
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا