behnam1988
عضو جدید
من گرفتم البته با يکم شانس زنده موندم و هيچيم نشد. !!!!
دوستان هدف خودشونو از اینکه مهندس برق شدن و اینکه دوست دارن در آینده چیکار کنن تو این تاپیک بگن. آیا دوست دارید کارمند بشید و یک حقوق ثابت بگیرید؟ واسه خودتون می خوایید کار کنید برنامه تون چیه و چه دیدی نسبت به آینده خودتون دارید.
به نظر من آقای رشیدی (که بدون شک فرد موفقی بودن) از شرایط بهترین استفاده رو کردن. اگه بخوایم منصفانه ببینیم، در زمانی که ایشون مدرک گرفتن پارس جنوبی راه افتاد و کشور رو به حرکت در آورد. ایشون هم بسیار مصمم بودن. شرایط رو سنجیدن و بهترین انتخاب ممکن رو انجام دادن. همون موقع من دانشجو بودم و یادمه بلافاصله بعد از فارغ التحصیلی بچه ها براشون درخواست کار میومد. کارفرما میگفت حالا تا رفتن به سربازی 6 ماه وقت داری. بیا این 6 ماه رو کار کن. این یعنی نیروی کار لازم بود و معنیش اینه که کار بود. اما واقعیت اینه که در طول سه سال گذشته خیلی از پروژه ها خوابیده. آقای رشیدی در پستشون که مال 2 سال پیشه گفتن که اون موقع مثل الان کار نبود. نه آقای رشیدی. اون موقع کار خیلی بیشتر از الان بود. الان کار برای شماهایی که تونستین اون موقع موقعیتتون رو تثبیت کنین زیاده. اما برای یه نفر با دو سه سال سابقه کاری نیست. واقعاً کاری نیست و مهمترین دلیلش سیاستهای غلط دولته. پارس جنوبی خوابیده. شرکتهای بزرگ برق کشور به گفته مهندس پارسا (که افتخار شاگردیشون رو داشتم) میلیاردها تومن از دولت طلب دارن و کارگرا در آستانه اخراج. خب اونوقت میتونین اون موقع رو با الان مقایسه کنین؟
باید امیدوار بود. خیلی کارها میشه انجام داد. اما بیگدار به آب نزنین دوستان. پیمانکاری برق به این راحتی نیست. هر کاری برای خودش راه و روش داره. شمایی که میخواین برین تو پیمانکاری، میدونین فهرست بها چیه؟ تعدیل یعنی چی؟ کی باید آیتمی کار کنین و کی چکی و کی متر مربعی؟ میدونین اقلام ستاره دار چیه و چطور باید حلش کنین؟ صورت وضعیت چیه و باید چطوری بنویسینش؟ میدونین اگه بر اساس قرارداد اولیه با دولت کار کنین ضرر میکنین؟ بلدین چطوری باید یه کار ضررده رو سودده کنین؟
دوستان عزیز من، آرزوهاتون رو داشته باشید. اما منطقی عمل کنین. همه جوانب رو بسنجین. به اتفاقاتی که اطرافتون میفته دقت کنین. سعی کنین از حداقل امتیازاتی که براتون مهیاست حداکثر استفاده رو ببرین.
کار مثل دانشگاه نیست. تو دانشگاه من تمام کلاسهای 8 صبح رو خوابیدم. اما اگه سر کار 10 دقیقه دیرتر برین رییستون توبیختون میکنه. اگه پیمانکار باشی کارفرما صبح و ظهر و شب ولت نمیکنه.
تو دانشگاه استاد بهت درس رو یاد میداد و کتاب بود. اما تو کار خودت باید یاد بگیری. باید اطلاعات بقیه رو ازشون بگیری. باید بدونی با هر کی چطوری برخورد کنی تا بتونی سواد کاری خودت رو بالا ببری.
من مدتی پارس تابلو کار کردم. مدتی هم در شرکت دیگه و چند سال هم پیمانکاری انجام دادم. اما الان وقتی کارفرمایی نیست، پیمانکاری هم نمیتونه پول در بیاره. یه زمانی من از یه کار 50 میلیونی 30 میلیون سود میکردم. اما الان نه. الان دارم تو کیسون کار میکنم. از کارم راضی هستم. به اندازه کافی اعتبار داره و واقعاً چیزهای جدیدی رو در کیسون یاد گرفتم و هنوزم دارم یاد میگیرم.
دوستان عزیز من، شما میتونید همه کار کنید. فقط حواستون باشه اشتباه عجیبی انجام ندین. اخبار کشور و مملکت رو دنبال کنین. بخشهای اقتصادی و سیاسی روزنامه ها و سایتها رو بخونین. به نظرم برای شروع هر کاری، اول درست یاد بگیریدش، بعد استارت بزنین. در واقع بدون گواهینامه پشت فرمون نشینین.
سلام خدمت همه دوستان ومهندسین جوان .
خواستم به عنوان برادر کوچکتر شما خدمت دوستان عزیز عرز کنم که تحصیل
دانشگاهی خودتون رو حتما در کنار کار عملی دنبال کنید. خیلی از لمهای این
رشته تو کار عملی انجام دادن . چه اشکالی داره برید به کارخانجات درخواست
کنید که میخواهید کاراموزی کنید .هفته ای 2 روز یا 3 روز خیلی مفیده به عنوان
کسی که تو این رشته در کارخانجات کار کردم حرف منو جدی بگیرید.
دوستان عزیز الان تا شما سابقه کار مفید و انجام دادن کار عملی رو نداشته
باشید به دست اوردن کار خیلی مشکله..... با تشکر از همه مهندسین برق
من میخوام تو زمینه تابلو برق و طراحی و راه اندازی پست های برق فعالیت کنم
الانم دارم یه کارگاه واسه تولید اسکلت تابلو میزنم
تا ایشالا برسه به مونتاژ
سلام راستش منم اول از برق خوشم نمی اومد و ترم یک بد اونقی می کردم میخواستم مکانیک جامدات بخونم رتبم بد بود نتونستم اما ترم دو فهمیدم آش کشک خاله اس!!!!!
و تصمیم دارم تا جاییکه میتونم تو این رشته توانایی بدست بیارم مهر که ترم سه شروع میشه میخوام واقعا بدونمبرق چیه !!!!
اما در مورد آینده شغلی نمی خوام ازین کارمندای پشت میز نشین باشم و کاغذبازی کنم!!!!
چشم آقای مدیر من هم می گویم. ولی ممکنه بگین زیاد حرف زدم.
من رشته برق رو انتخاب کردم چون رتبه 3 رقمی داشتم و شناخت دقیقی از برق هم اون موقع نداشتم . دانشگاه که اومدم آشنا شدم. تو دانشگاه هم همش دنبال کامپیوتر و نرم افزار و کار بودم. امتحان هم شب امتحانی بود همش ولی به رشته ام قدرت علاقمند شدم. یادمه فارغ التحصیل که شدم و تسویه حسابم رو گرفتم ساعت 4 بعد از ظهر بود روی یکی از نیمکتهای دانشگاه نشستم تنهای تنها و به این فکر کردم که خوب حالا می خوام چیکار کنم. سربازی؟ کار آینده؟ و ... هدفم چیه؟ دو ساعت تمام فکر کردم و جوابم را یافتم برگشتم خوابگاه تو راه هم فکر کردم و هر چی فکر می کردم بیشتر مصمم می شدم نمی خواستم سر بار کسی باشم نمی خواستم به خاطر کار دنبال پارتی باشم. فروردین 77 بود اون موقع بیکاری غوغا می کرد و مثل الان نبود. نمی خواستم به خاطر کار هی آزمون استخدامی شرکت کنم و منتظر نتیجه باشم. همیشه بدم می اومد از کسایی که اینجوری بودند می خواستم مثل اونها نباشم می خواستم مهندس باشم نه اینکه فقط اسمم مهندس باشه و خودم هیچی. از این مهندسا بدم می اومد. اونایی که مهندس شده بودند و صبح با سرویس می رفتند سر کار و عصری بر می کشتند تا موقعی که بازنشته شوند با یک حقوق که نصفشو کرایه خونه بدن نصفش هم قبوض برق و ... سوادشون هم بعد یک مدت ته بکشه و دیگر فرقی نکنند با کسی که مدرک مهندسی هم نداره و کار اونا رو انجام میده. دوست داشتم وقتی بهم می گن مهندس خودمم احساس کنم مهندسم نه یک کارمند ساده میرزا بنویس و پشت میز نشین. البته یک موقع جسارت به کسی نباشه ولی اینها واقعیته. من دانشگاه تبریز بودم. همون موقع دو تا پیشنهاد کار داشتن تو تبریز. قبول نکردم چون مثل همینایی بود که گفتم. تصمیمی که گرفته بودم و هر لحظه مصمم تر می شدم این بود که بیام تهران. در حالی که هیچ آشنایی نداشتم و حتی خیابونا رو هم نمی شناختم. می خواستم رو پای خودم وایستم این قدم اول موفقیت بود اگه قدم اول رو موفق می شدم بعدش کار آسانتر بود. حتی کمک بابام رو هم قبول نکردم. گفتم باید خودم رو پای خودم وایستم اگه می خوام اونی باشم که دوست دارم. 5 سال واسه خودم وقت تعیین کردم که موقعیتمو تو تهران تثبیت کنم با خودم گفتم اگه موفق شدم ادامه می دم و گرنه می فهمم که نمی تونم و اهلش نیستم حداقل بعد افسوس نمی خورم. خیلیها گفتند سخته نمی تونی و ... ولی من تصمیمم را گرفته بودم بخدا توکل کردم و اومدم و شروع کردم. در سال دوم اولین کار پیمانی رو امتحان کردم سال سوم از این 5 سال خونه خریدم و موقعیتم تثبیت شد یعنی دو سال زودتر از موقعی که برای خودم تعیین کرده بودم و این امیدواریمو بیشتر کرد. تا سال 5 کار کردم بازم و سعی کردم تجربمو بیشتر کنم. البته کل ایران رو تو این مدت گشتم. برای برنامه 5 ساله دوم تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم و شرکت بزنم. (یادمه سال سومی که کار می کردم یک مدیر پروژه داشتیم 12 سال سابقه داشت گفتم چرا واسه خودت کار نمی کنی گفت نمی شه سخته گفتم من اگه 10 سال سابقه داشتم و واسه خودم کار نکردم خیلی بی عرضه ام البته دوستان با سابقه ببخشند قصدم توهین یا خود ستایی نیست ولی تو این تالار قرار شده واقعیت رو بگیم و اینو صرفا می گم بخاطر اینکه دوستان اعتماد بنفس بیشتری داشته باشند و نگران نباشند.) از شرکت محل کارم استعفا دادم خیلی سعی کردن قانعم کنند رئیس بخش برق منو فرستاد پیش سهامداران شرکت. -شرکت جزء یکی از معتبر ترین شرکتها ی ایرانی است- اونا گفتند بمونم و مدیر پروژه بشم و کلی پیشنهادهای دیگه ولی من تصمیمم قطعی بود. در اومدم همون موقع یکی از شرکتهایی که قبلا براش کار کرده بودم منو خواست واسه یک پروژه نفتی. شرایط پروژه رو که دیدم قبول کردم بازم صبر کنم دو سال از 5 سال دوم برنامه ام رو با اونا بودم. بعد دو سال در اومدم و شرکت خودم رو ثبت کردم. بعد یک سال اولین کارم رو گرفتم یعنی سال سوم از برنامه 5 ساله ام. و الان در سال آخر هستم. شرکت تثبیت شده و کلیه رشته هایی مهندسی مرتبط با نفت گاز را داره . الان هم در فکر برنامه 5 سال بعدی هستم. می خوام ارتباطات بین المللی شرکت رو بیشتر کنم و نیروهای جوانتر را جذب کرده و تجربیات خودم را نیز منتقل کنم. تصمیم دارم دانش ساخت تجهیزاتی را که در ایران کار نشده به ایران منتقل کنم و .... اگر خواست خدا بود. البته من در این 10 سال همیشه توکلم به خدا بوده و هیچوقت از راه درست بخطا نرفته ام و خدا را شکر می کنم که سالم کار کرده و دینی به کسی بابت هیچ چیز ندارم که مجبور به انجام کاری باشم که دوست ندارم. پس یادتان باشد که هر چه می خواهید فقط از خدا بخواهید و از راه راست دور نشوید. خوشحالم که برق خوندم و با این که کارهای دیگه هم می کنم ولی دوست دارم از چیزایی که تو برق یاد گرفتم استفاده کنم و حداقل به تازه کارها منتقل کنم تا از بین نره.
یادم توی یک پروژه بزرگ یک شرکت بین الملل نفتی رو مجبور کردم یا طرح منو قبول کنه یا 300000 دلار خسارت بده بابت اقزایش هزینه طرح و اونا طرحمو قبول کردن. توی یک پروژه دیگه هم ناظر خارجی شرکت روی مدارک محاسبات اشکالی گرفته بود که تمام پروژه زیر سوال می رفت و من طبق IEC براش ثابت کردم که اشتباه می کنه و قبول کرد اشتباهشو. پس دوستان جدید زیاد نگران نباشند و بدونن که مهندسای ایرانی اگه بخوان در دنیا حرف واسه گفتن دارن و می تونن جلو برند و موفق شوند. بخاطر همین معرفی شدم به همون شرکت فرانسوی برای طراحی و نطارت روی طراحی انها در همون کشور اروپایی.
بازم ببخشید.
چنان کار کن که انگار 1000 سال زنده خواهی بود و چنان زندگی کن که انگار یک ساعت دیگر نخواهی بود.
salam khob mn daghighan mese shoma fk mikonam ama vaghean nemiduanm chetor shuru knm az ghaza mnm daram tabriz dars mikhunam sale akhr hastam ama hanuz rahamo roshan nemibinam komak knid mno lotfan..........:-(
سلام جناب رشیدی من یه مهندس برق قدرت با گرایش شبکه های انتقالو تولیدم.ولی الان در زمینه تعمیر ونگهداری دستگاههای تولیدی یه شرکت خصوصی کار میکنم.حرفهای شما شبیه برایان تریسی وجان اسپنسره به نظر من شما یه کمی بیشتر به دور وبرتون نگاه کنید همه چی به سادگی چیزایی که میگین نیست,البته کاش بود!با شعار چیزی درس نمیشه.