خاطره جالبی بود .هیچوقت یادم نمیره
قرار بود بابابزرگم تا اومدن سرویس سر کوچه پیشم بمونه
ولی چون خوابش میومد زود میخواست منو از سرش وا کنه :biggrin:
اولین مینی بوسی که رسید منو سوارش کرد و رفت که بخوابه:D
ولی اون سرویس ماله مدرسه استثنایی بود.همه بچه ها از دیدنم تعجب کرده بودن.منم هنگ کردم
انگار...