نتایح جستجو

​[IMG]

[IMG]

[IMG]

چه کار به حرف مردم دارم زندگی من همین است شب که می شود سیگاری روشن می کنم عاشقانه ای می نویسم خیره می شوم به عکست و با خودم فکر می کنم مگر می شود تو را دوست نداشت… [IMG]

در امتداد دود سیگارم . . . ! خط گیسوان کسی تکرار می شود که همه هستی مرا به باد داد . . . ! [IMG]

ﺭﻭﺯﯼ ﻗﻠﺐ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻬﺮ،ﺗﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ... ﺯﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﺨﺖ ... ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﭘﻨﺎﻩ ﺁﻭﺭﺩ ... ﻭ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻥ ... ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ [IMG]

در آغوشم بگیر بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان قلبم به پایت افتاده است نرو لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن تنها تو را می خواهم بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم و بگذار دوباره در آغوشت بخواب...

سلام عزیزم یادت در خاطرم همیشه سبزه

آغوش تو مترادف امنیت است آغوش تو ترس های مرا می بلعد لغت نامه ها دروغ می گفتند آغوش تو یعنی پایان سر درد ها یعنی آغاز عاشقانه ترین رخوت ها آغوش تو یعنی "من" خوبم! بلند نشوی بروی یکوقت! بغلم کن من از بازگشتِ بی هوای ترس ها می ترسم [IMG]

چـند ساعتی با هم بودیم مـــــن به تـــــو نگاه میکردم… و تــو به ساعتت تـو قــرار داشتی و من بـــی قراری … [IMG]

تلخــــےِ قصه آنجــ ـــ ـــاست.... وقتــےِ دلـــ♥ـم،"ســـوخت" ،دلـــ♥ــش"خنـــک"شـــد.......!!! [IMG]

کاش می فهمیدی برای این که تنهایم تو را نمیخواهم؛ برعکس … برای این که میخواهمت ؛ تنهایم …!!! [IMG]

می گویم راضی ام به رضای خدا............ ولی دروغ می گویم تو برگرد........ [IMG]

درد دارد . . . کسی تنهــــــــایت بگــــــــذارد؛ که به جــــــــرم با او بــــــــودن ، همه تنهــــــــایت گذاشته بــــــــاشند . . .! [IMG]

موهاي يک زن خلق نشده براي پوشانده شدن يا براي باز شدن در باد يا جلب نظر يا براي به دنبال کشيدن نگاه موهاي يک زن خلق شده براي عشقش که بنشيند شانه اش کند , ببافد و ديوانه شود... عطر مو هاي يک زن فراموش شدني نيست! [IMG]

ايرادي ندارد .... اين شبها که من ،تورا آه ميکشم تو در آغوش ديگري نفس عميق بکش تا ديوانه تر شکني...! [IMG]

بعد از مدت ها دیدمش! دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن… خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم… تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم: بی معرفت! دستای من تغییر نکرده… دستات به دستای اون عادت کرده… [IMG]

خواستم چشم هایش را از پشت بگیرم…. دیدم طاقت اسم هایی که میگوید را ندارم… [IMG]

کمـــــی دورتــر بـایست … لطفـــــــــا ً !! من دیــوانه تــر از آنــم … کــه بی هــوا ، در آغـوشت نگیــرم … ! [IMG]

مثلِ همیشه برای تو می نویسم تو به نیت هر که دوست داری بخوان … [IMG]