نتایح جستجو

سلام مریم جان راستی از امتحانت راضی بودی یا نه؟؟/ مثل اینکه امتحانتون سخت بوده....

مریم جان شرمنده دیر شد... فایلو فرستادم...

سلام عزیزم خسته نباشی میلتو بده برات یه سری فایل بفرستم....از زبان و آزمون

اقای دکتر شرمنده این کتابیرو که میخواید من ندارم...ولی تو دانشگاه پیگیری میکنم..شاید کتابی که میخواید اونجا موجود باشه..

salam peygire jozavat hastam khabar midam

اره سخته ،ولی وقتی بهش نرسیدی... مثل کارای این دنیا که هر چی بیشتر یاد میگیری هم علاقت بیشتر میشه و هم اون کار برات راحتتر میشه...اینم همینجوریه... اگه درکش کنی دیگه بریدن از لذتهای زندگی نه تنها برات سخت نیست بلکه زیباترینه...:smile:

من خودم جزوه هاشو استفاده نکردم ولی شنیدم جزوه تاریخ یالپانیان خوبه... در کل فقط تو درس مباحث شهرسازی از خلاصه استفاده کردم و کتاب نخوندم ...تو همون درصدم از هم درسها درصدم کمتر شد(حدود 40)و رتبم رو خراب کرد... تو درسای دیگه فقط کتاب و اگه هم از کسی خلاصه داشتم...خودم از رو کتاب به خلاصه هاش...

کتاب جان لنگ متن سنگینی داره ولی خیلی مهمه...حتما تو تابستون یه خلاصه خوب ازش بردار..تو مبانی نظری معماری خیلی بدردت میخوره..و چون متن سنگینی داره وقت زیاد میبره و نزدیک امتحان خوندنش یک ریسک بزرگه..کتاب گروتر هم خیلی مفیده...حتما زودتر کتابشو بگیر..اکثر مطالب کتاب پاکزاد از گروتره... من خودم...

ولی به نظر من,ما تو این دنیا هم میتونیم به اون آرامش برسیم... با تمام تنشهاش...با تمام سختیها...بین مردم..در کنار اونا... ما میتونیم لحظه ای از این دنیا بریم..که روحمون به کمال رسیده باشه....

درسته...آرامش ویژگی انسان کامله...ولی برای اینکه انسان کاملی بشی..حتما نباید آرامش داشته باشی... میشه از پوچی به مقصود رسید...از آشفتگی ذهن به ارامش ذهن... میشه تو سختترین لحظات زندگی خوش بود... میتونی تو اوج ناشکری و کفر خدارو بیابی...:razz: پس ما نباید فکر کنیم که آدمای خاصیند که پیش خدا ارج و...

اولین قدم خواستن و طلب کردن این ارامشه... از خود خدا این آرامشو طلب کنیم... به اتفاقای اطرافمون توجه داشته باشیم....(ساده از کنارشون رد نشیم) در اخر به خدا و کمکش اطمینان داشته باشیم...

اگه ما اون انسان کامل بشیم...قطعا به اون ارامش هم میرسیم...شعار نیست...باید تا جایی که میتونیم به این مرحله نزدیک بشیم....

ولی به نظر من اگه ما آرامشمونو در پدر...مادر..یا هر کس دیگه ای که نگاهش به ما ارامش میده بجوییم.... خیلی موقتیه.. قطعا با از دست دادن اونها ..ما هم به آسانی ارامشمونو از دست میدیم....

نه ...نمیشه بیخیالی... به نظرمنم باید به اتفاقات زندگی جور دیگه ای نگاه کرد....

چرا ما ادما انقدر خودمونو دست کم میگیریم.... جایگاه امامانو نمیدونم.... ولی ما میتونیم بهترین بندش باشیم....بهترین جانشینش روی زمین.... فقط کافیه با تمام وجود ازش بخواهیم....

پدر مادر خوب با محبتشون ارامشو برای بچه هاشون به ارمغان میارند... ولی اگه کسی خدای نکرده یکی از اون نعمتای برتر خدارو از دست داد...اصلا نگران نباشه .. اینو بدونه که یه قدرت برتر بیشتر از بقیه به اون توجه داره...;) پس باید شاد باشه...:smile:

این یعنی اینکه چیزی که با تمام وجودت درک کنی رو ..دیگه نمیتونی ترک کنی.... اگه ما معنی واقعی نماز و خوندن یه سوره از قران رو بفهمیم...دیگه اونارو با هیچ کدوم از تفریحات زندگی عوض نمیکنیم... کافیه تجربه کنی.... میتونه شیرین ترین لذت زندگی باشه:smile:

من فکر میکنم که آسایش بیشتر به مسائل مادی زندگی برمیگرده... ولی ارامش به روح و روان انسان .... ولی مطمئن نیستم:surprised:

اره باعث آشنایی بیشتر اون با معنویات و با خداست ولی اینو قبول کن که برای اون بچه اولش چیزی بیش از یک عادت نیست....یا شایدم اجبار از سمت خانواده..جامعه .. اون در ابتدا فقط یه سری تعریف از خدا داره که شاید ندونه اصلا معنیش چیه.... زمان میبره که اون معنی واقعی نمازو درک کنه.... باید بهش فرصت داد..

اگه نظرت بر این باشه که آرامش یعنی برطرف شدن تمام نیازهای غریزی حرفت درسته....نمیدونم به اماما اعتقاد داری یا نه؟؟........اونا از خیلی از نیازهای غریزیشون میگذشتند ولی مظهر ارامش بودند...