نتایح جستجو

* درگیر رویای توام* درگیر رویای توام .. من‌و دوباره خواب کن دنیا اگه تنهام گذاشت .. تو من‌و انتخاب کن دلت از آرزوی من .. انگار بی‌خبر نبود حتی تو تصمیمای من .. چشمات بی‌اثر نبود خواستم بهت چیزی نگم .. تا با چشام خواهش کنم درارو بستم روت تا .. احساس آرامش کنم باور نمی‌کنم ولی .. انگار غرور من...

دگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

برگ پائیزم وخسته دل از باد خزان باغبان نیز نیامد پی دلداری من

دفتر خاطره‌هامون پر شده از غم و حسرت چند صفحه حرف نگفته، چند صفحه ماتم غربت تا به كي گوشه نشستن، عكس فردا رو كشيدن تا به كي رفتن و رفتن، اما هيچ جا نرسيدن يا كه موندن پشت ديوار و يه توجيه اينه بن بست، بسه رفتن مثل اون پرنده‌اي كه تو قفس فكر فراره ولي وقتي مي‌ره بيرون، نمي‌دونه كي رو داره تو...

" پنجره " مادرم پنجره را دوست نداشت... با وجودي كه بهار از همين پنجره مي‌آمد و مهمان دل ما مي‌شد مادرم پنجره را دوست نداشت... با وجودي كه همين پنجره بود كه به ما مژده باز آمدن چلچله ها را مي‌داد مادرم مي‌ترسيد... مادرم مي‌ترسيد.. كه لحاف نيمه شب از روي خواهر كوچك من پس برود يا كه وقتي...

همیشه با تو معنای زنده بودن من با تو بودن است نزدیک، دور، سیر، گرسنه، رها، اسیر دلتنگ، شاد، آن لحظه ای که بی تو سرآید مرا مباد! مفهوم مرگ من، در راه سرافرازی تو، در کنار تو، مفهوم زندگی است. معنای عشق نیز در سرنوشت من : با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن است!

فرسوده فرسنگ شدن ها ديري است كه دل آن دل دلتنگ شدن ها بي دغدغه تن داده به اين سنگ شدن ها آه اي نفس از نفس افتاده، كجا رفت در ناي ني افتادن و آهنگ شدن ها كو ذوق چكيدن ز سر انگشت جنون كو؟ جاري به رگ سوخته چنگ شدن ها زين رفتن كاهل چه تمناي فتوحي تيمور نخواهي شد از اين لنگ شدن ها پاي طلبم...

چه غربت گریزی چه مهمان نوازی چه زیباست با چشمت آیینه بازی تو آغاز و انجام یک شعر نابی خوشا با خیال تو تصویر سازی سرانجام در آتش چشم هایت مرا می نشانی مرا می گدازی تو را ذره ای ذره ای می سرایم مرا زخمه ای زخمه ای می نوازی دلم را زمانی ست می آزمایی از این دست آتش از این دست بازی دمیده ست از خط...

ای غم! ای همدم! دست از سر دل بردار ای شادی یک دم مرهم به دلم بگذار دل جای شادیست از غم شده ام بیزار ای غم بیرون رو این خانه به او بسپار با این خانه‌ی تنگ با این پاره‌ی سنگ با این دل چه کنم ؟ این آلوده‌ی رنگ دلااااااا قول مرا چرا شکستی ؟ پَر نزدی به گِل نشستی پَر نزدی...

يك نفس با ما نشستي خانه بوي گل گرفت خانه ات آباد كين ويرانه بوي گل گرفت از پريشان گويي ام ديدي پريشان خاطرم زلف خود را شانه كردي شانه بوي گل گرفت پرتو رنگ رخت با آن گل افشاني كه داشت در زيارتگاه دل پروانه بوي گل گرفت لعل گل رنگ تو را تا ساغر و مي بوسه زد ساقي انديشه ام پيمانه بوي گل گرفت...

نیایش دستی افشان تا ز سر انگشتان صد قطره چکد هر قطره شود خورشیدی باشد که به صد سوزن نور شب ،ما را بکند روزن روزن ما بی تاب و نیایش بی رنگ از مهرت لبخندی کن بنشان بر لب ما باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو ما هسته پنهان تماشائیم ز تجلی ابری کن بفرست که ببارد بر سر ما باشد که...

نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به خاطر آوردن

چشم های تشنه ام دنبال توست

نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه دانی که خوب است و که زشت

نگاه توست که رنگ دگر دهد به جهان اگر که دل بسپاری به مهر ورزیدن

در جمع من و این بغض بی قرار جای تو خالی

سلام ممنونم. فکر کنم این پیام چهارم بود که براتون فرستادم و ممنون از این که جواب دادید.

سلام. من به تازگی ويندوز سیستم خودم را عوض کردم.(ويندوز xp s.p2). و کلی فونت فارسی هم نصب کردم. ولی وقتی به اینترنت متصل می شوم حرف ی را جدا می بينم. اين مشکل در پوشه های خودم که نام فارسی دارند مشاهده می شه. ممنون از راهنمايی شما.

[IMG] سلام حال سرکار چطوره؟ اميد وارم هميشه شاد باشی.

دریچه بازو به دور گردنم از مهر حلقه کن بر آسمان بپاش شراب نگاه را بگذار از دریچه چشم تو بنگرم لبخند ماه را