نتایح جستجو

  1. S

    فریاد

    مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم ، خفقان ! من به تنگ آمده ام ، از همه چیز بگذارید هواری بزنم : _ آی ! با شما هستم ! این درها را باز کنید ! من به دنبال فضایی می گردم : لب بامی ، سر کوهی، دل صحرایی که در آنجا نفسی تازه کنم. آه ! می خواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شما...
بالا