به نام خداوند استاد و درس
خداوند آن بچه های نترس
یکی قصه بشنو ز من همچو قند
دهم شرح حال یکی ارجمند
ز دانشجو درس گویم همی
دهم شرح حالش به دنیا همی
دم صبح کز خواب پا شود
بگوید من تو شما می شود
هزل گفتن چرت و پرت و شعار
همیشه بود کارش از دست یار
سر صبح جوراب و کفشش کجاست
یکی زیر تخت و یکی گشته راست...