نتایح جستجو

  1. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  2. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  3. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  4. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  5. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  6. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  7. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  8. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  9. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  10. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  11. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  12. @ RESPINA @

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان...

    از خانه بدر ، از كوچه برون‌، تنهايي ما سوي خدا مي رفت‌. در جاده ، درختان سبز، گل ها وا، شيطان نگران‌: انديشه رها مي رفت‌. خار آمد، و بيابان ، و سراب‌. كوه آمد و ، خواب‌. آواز پري : مرغي به هوا مي رفت؟ - ني ، همزاد گياهي بود، از پيش گيا مي رفت‌. شب مي شد و روز. جايي‌، شيطان نگران‌...
  13. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست حاصل خیره در آیینه شدن‌ها آیا دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟! بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست آنکه یک عمر به شوق تو در این...
  14. @ RESPINA @

    دوستان بفرمایید تو تولده یه فرشته ی زمینیه........تولده جین ایر جونه............

    سلام ببخشید من همیشه نفر آخرم ولی برات بهترین آرزوها رو دارم امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشی تولدت مبارک عزیز
  15. @ RESPINA @

    هزاران گل برای گل نرگس(برای تعجیل در ظهور صلوات)

    اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  16. @ RESPINA @

    سلام خوبی؟ توی رد پای احساس یه متن خیلی قشنگ نوشتی خیلی به دلم نشست ممنونم.....

    سلام خوبی؟ توی رد پای احساس یه متن خیلی قشنگ نوشتی خیلی به دلم نشست ممنونم.....
  17. @ RESPINA @

    من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی پدرم از پی تو...

    من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی پدرم از پی تو تند دوید و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه پدر پیر من است من به تو خندیدم تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک...
  18. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه اندیشه ام اندیشه فرداست وجودم از تمنای تو سرشار است زمان در بستر شب خواب و بیدار است شراب شعر چشمان تو هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز رود آنجا که می بافند کولی های جادو، گیسوی شب را همان جاها، که شب ها در رواق کهکشان...
  19. @ RESPINA @

    سهراب سپهری

    ماه رنگ تفسير مس بود. مثل اندوه تفهيم بالا مي آمد. سرو شيهه بارز خاك بود. كاج نزديك مثل انبوه فهم صفحه ساده فصل را سايه ميزد. كوفي خشك تيغال ها خوانده مي شد. از زمين هاي تاريك بوي تشكيل ادراك مي آمد. دوست توري هوش را روي اشيا لمس مي كرد. جمله جاري جوي را مي شنيد، با خود انگار مي...
  20. @ RESPINA @

    شب سردي است ، و من افسرده‌. راه دوري است ، و پايي خسته‌. تيرگي هست و چراغي مرده‌. مي كنم ،...

    شب سردي است ، و من افسرده‌. راه دوري است ، و پايي خسته‌. تيرگي هست و چراغي مرده‌. مي كنم ، تنها، از جاده عبور: دور ماندند ز من آدم ها. سايه اي از سر ديوار گذشت ، غمي افزود مرا بر غم ها فكر تاريكي و اين ويراني بي خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز كند پنهاني‌. نيست رنگي كه بگويد با من...
بالا