نتایح جستجو

  1. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  2. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  3. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  4. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  5. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  6. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  7. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  8. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  9. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  10. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  11. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  12. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین آمد بالای سرش می خواست دست به سینه سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم...
  13. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند...! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند...! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت.... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین امد بالای سرش می خواست دست به سینه ، سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند...! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در...
  14. s1m5j8

    خوبه یا متنشو عوض کنیم...

    خوبه یا متنشو عوض کنیم...
  15. s1m5j8

    مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند...! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر...

    مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی حتی حواسش نبود دستانش را بریده اند...! بعد ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت.... که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش... فقط وقتی حسین امد بالای سرش می خواست دست به سینه ، سلام دهد که تازه فهمید دستانش نیستند...! [IMG] . . . •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در...
  16. s1m5j8

    خورشيد بود وعلقمه، فصل دميدنش چشم زمانه تاب نياورد ديدنش بي دست ماند وشد علم عشق سرنگون خون خدا...

    خورشيد بود وعلقمه، فصل دميدنش چشم زمانه تاب نياورد ديدنش بي دست ماند وشد علم عشق سرنگون خون خدا گريست به در خون تپيدنش ازپانشست برسر بالين او حسين(ع) آسان نبود داغ برادر چشيدنش سرتابه پا خدا شد و چشمش به خون نشست توحيد ناب بود، دل از خود بريدنش مظلوم آن شهيد که وقتي به خون تپيد مظلومه اي چو...
  17. s1m5j8

    •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*روز تاسوعا

    داستان آب در سرداب مقدس حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام + تصاویر داستان آب در سرداب مقدس حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام + تصاویر آيت الله العظمي حکيم قدس سره از علماي بزرگ و مراجع بنام تقليد بود که ساله ا زعامت حوزه کهنسال نجف را به عهده داشت و در راه نگهباني از دين خدا...
  18. s1m5j8

    •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*روز تاسوعا

    نقش‏ آفرینی حضرت عباس(ع) در حماسه عاشورا نقش‏ آفرینی حضرت عباس(ع) در حماسه عاشورا آب‏رسانی روز هفتم محرم، سه روز پیش از شهادت امام، عبیداللّه به عمر سعد نگاشت: «...به هوش باش! وقتی نامه‏ ام به دستت رسید، به حسین(علیه‏ السلام) سخت بگیر و اجازه نده از آب فرات حتی قطره‏ای...
  19. s1m5j8

    •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*روز تاسوعا

    علمدار - داستان هایی از شجاعت حضرت عباس ع علمدار - داستان هایی از شجاعت حضرت عباس ع علی خودش به عباس (ع) درس می داد. معلم اولش علی (ع) بود. می نشاندش روی زانو و یادش می داد قرآن بخواند، یادش می داد آنچه را باید. درست مثل پرنده...
  20. s1m5j8

    •۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*روز تاسوعا

    زندگی نامه عباس بن علی (ع) زندگی نامه عباس بن علی (ع) سال تولد برخى از محققان برآنند كه حضرت ابوالفضل العباس ( عليه السّلام ) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجرى ديده به جهان گشود. نامگذارى اميرالمؤ منين( عليه السلام ) از پـس پرده هاى غيب ، جنگاورى و دليرى فرزند را در عرصه هاى پيكار...
بالا