نتایح جستجو

بزمجه! http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B2%D9%85%D8%AC%D9%87

اها! ب من می گفتن-و می گن- بزمجه!:دی

الان چی شد؟! من گیج شدم!

هر موقع خانواده می خواستن بگن خاصیت نداری چی می گفتن بت؟

الان تصور کن با جدی نشستن، پروژه ها رو گذاشتن جلوشون! بعد هی روحانی می گه: من نمی دونم! جدی می گه:وِلِــــــــــــــش کن! :biggrin:

خداییش چرا نمره ها رو نمی ده؟ زنکه مزخرف!

خرزهره!:دیhttp://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%B1%D8%B2%D9%87%D8%B1%D9%87

بابا توروخدا بیاید ی روز جم شیم، این برگه های برداشتو واقعا بسوزونیم!

:biggrin:درخت سکویا! یاد اون درختایی افتادم ک سر رازقی می کشیدیم...:دی!

ای باابا...هنو تموم نشده؟:eek:

توروخدا بذار من بیام بشینم نگات کنم وقتی داری تذهیب می کشی! توروخدا!

من-روز قیامت اپیزود یک: ملت:گریه...زاری....عر...عور! من:آقا شوما می دونی جلال آل احمدو کجا می تونم پیدا کنم؟ یارو:اونوره خانوم فک کنم! شوما تو این وانفسا جلالو از کجا آوردی! من: (اسمایلِ زر نزن باابا)...کبریت داری؟ اپیزود دو: منو جلال، در حال گفتگو: جلال: حالا می گم برو بهشتی رو پیدا کن...

ع.آ هم که کارش کشید ب مقوا! ....

باشه! توام بی خیال! دیروز برگ بادوم کشیدی؟:دیَ

مهندس هدیه ی گرامی! در جوابِ سوالِ دومِ شما، شخصا فکر می کنم معمار باید به چند چیز تو جامعه ای که قراره براش معماری کنه توجه کنه. اول، فرهنگ، اداب و رسوم، روزمرگی و علایق مردم. یعنی معمار باید ببینه مردمِ جامعه اش چه سنت هایی رو رعایت می کنن؟ چه تفریحات و سرگرمی هایی دارن؟ اقشار مختلف جامعه،...

ناقابله! باشه مال خودت. من دو تا داشتم از یه حبه قند. الان یکی دارم تو خونه!(همینجا نشسته کنار دستم سلوم می رسونه!:دی) نترس، از اونجایی ک من خدای پیچوندن می باشم! نمی ذارم کسی بپیچونتم! شده از اون شوکولات زهرماری یاد دانشگاه؛ بلخره ی چی ازش می گیریم!:D

خوشحالم که خندیدید! ایام به کام :smile::gol:

محيا راس ميگه،شيريني گواهينامه كو؟پيچيد ب بازي؟اسمايل بعد كلاس وايسا دم در!

خودشم كلي خنديد!:دي ب صفه ي تمناي دروني سر زدي؟

بلخره ي روزي مي ري! ا لبته با نفريناي ك من كردم،فك كنم يارو ب تو نرسيده ب طرز فجيعي بميره! منم ك يكي رو پيدا كردم.همو ك تو جاده قم سوارش كردم...:ديي!