دختر اصفهانيه به دوست پسرش مي گه شب بيا خونمون اگه موقعيت خوب بود من يه سكه مي اندازم پايين شب مي شه دختره يه سكه مي اندازه پايين ولي هرچقدر واميسته ميبينه پسره بالا نمياد سرش رو از پنجره بيرون مي بره و بهش ميگه چرا نمياي پسره ميگه دارم دنبال سكه مي گردم دختره ميگه بيا بالا بهش كش بسته بودم الان...