من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم
پیششان سر بر نمی آرم رعایت می کنم
هم چنان که برگ خشکیده نماند بر درخت
مایه رنج تو باشم رفع زحمت می کنم
این دهان باز و چشم بی تحرک را ببخش
آنقدر جذابیت داری که حیرت می کنم
کم اگر با دوستانم می نشینم جرم توست...
خب بیکار نیستم دیگه :surprised:زمانای قدیم تابستونا پسرارو میفرستادن دنبال کار ...........
بد نیست به جای گشتن اینجا بری پیش یه کفاشی مکانیکی کار یاد بگیری:)
خب بیکار نیستم دیگه :surprised:زمانای قدیم تابستونا پسرارو میفرستادن دنبال کار ...........
بد نیست به جای گشتن اینجا بری پیش یه کفاشی مکانیکی کار یاد بگیری:)
قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
بعد از این ما و سر کوی دل آرای دگر
با غزالی به غزل خوانی و غوغای دگر
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این، برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو...
پیش او یارِ نو و یارِ کهن هر دو یکی است
حرمت مدعی و حرمت من، هر دو یکی است
قول زاغ و غزل مرغ چمن، هر دو یکی است
نغمه بلبل و غوغای زغن هر دو یکی است
این ندانسته که قدر همه یکسان نبود
زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود
چون چنین است پی یار دگر باشم به
چند روزی پی دلدار دگر باشم به
عندلیبِ گل ِ رخسارِ...
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم، این راز نهفتن تا کی؟
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
دل و دین باخته، دیوانه رویی بودیم
بسته سلسله...