گام بر می دارم اما این گذر بیهوده است
تا کلید دل نچرخد فکر در بیهوده است
آه ای گنجشک من در کنج غمهایت بمان
آسمان وقتی نباشد بال و پر بیهوده است
ناخدا ! پا از گلیم دور دریاها بکش
بادبان وقتی نباشد این سفر بیهوده است
کار با ابرو کمانان آخرش رسوایی است
تیر اگر از چشم بر خیزد سپر بیهوده است...