نتایح جستجو

منشاء اکثر این شایعات و دروغها برمیگرده به کنجکاوی مردم که از خوندنشون استقبال میشه و اونام تشویق میشن که باهمین ترفند مخاطب بیشتری جلب کنند. اگه بازدید نکنند ، بتدریج ریشه اش خشک میشه.

80 درصد پرونده های دادگاهها یه جورائی به همین توهم توهین مرتبط هست. آیا هنوز وقتش نشده که درباره این توهم کاری ، آموزشی ،آگاهی بخشی یا اقدام فرهنگی ای صورت بگیره ؟

من قطعا باور کردم که خوبی برای بعضی ها بدآموزشونم میکنه. فقط تو این قضیه حضرت عیسی مسیح (ع) موندم که تماما مظهر خوبی بود و چگونه تونسته اینو عملی کنه و ذره ای از منیّت انسانی رو بهش تسلیم نشده!!!

جنگهای صلیبی و جنگهای فرقه ای دلیلش توهم توهین نیست ؟

در عراق دوتا بچه از دو عشیره متفاوت باهم کتک کاری کرده بودند ، بخاطر همین اتفاق جنگ بزرگی بین این دو طایفه درگرفت و کلی انسان کشته و زخمی شدند. منشاء این اتفاق برداشت غلط از مفهوم توهین نیست ؟

جنگ بین مذاهب که اینهمه در تاریخ اتفاق افتاده و میلیونها بیگناه تنها بخاطر اختلاف باورهاشون کشته شدن رو چی میگین ؟همه اینا مربوط به توهم توهین نبوده ؟

اتفاق می افته که یه عده شرور مثلا به یه دختر ناروا روا میدارن. خیلی جا دیده شده که خانواده اون دختر حس کردن بهشون توهین شده و حتی دخترشونو کشتن. در حالی که دختر بیگناه بوده. این توهم توهین رو چه جوری میشه تبیین کرد؟

تو مباحث فقه هم هست. مثلا یکی به خدا ایمان نداره و خودشم نمیدونه چرا. بعد میگیرن اینو میکشن. چون حس میکنند که اون فرد به اینا توهین کرده. اینجا چی باید گفت و کدام منطق درسته ؟

یادمه تو یه تاپیکی من از یه شخص مهم انتقاد کردم و یه کاربری بهش برخورده بود و مداخله کرد و نقش وکیل مدافع رو میخواست بازی کنه. حالا سئوال اینه که ؛این کاربر که به خودش اجازه میده که بی اجازه مداخله کنه ،لابد حس کرده که بهش توهین شده یا به اون فرد ،اینجا منطق چی حکم میکنه ؟

نقش دیدگاههای شخصی در کیفیت برداشت از مفاهیم چقدر پررنگ میتونه باشه ؟

وقتی بحث منطق مطرح میشه ،لازمه اینم بهش اشاره کنیم که هر منطقی نمیتونه واقعی باشه. چون حتی خلافکاران هم برای انجام خلاف یه منطقی دارن. اینجا این سئوال پیش میاد که با چه منطقی این توهین بودن یا نبودن امری رو باید سنجید ؟

با همین یه جمله ای که نوشتی ، همه نوشته هاتو با خاک یکسان کردی. اگه با بعضی ها مثل خودشان رفتار کنی ،و اون بعضی ها مثلا آدمهای منفی یا بیشعوری باشن و تو همه مثل اونا رفتار کنی ، معنیش اینه که دیگه فرقی با اون نداری و همین انتخاب همه اون نوشته هاتو وتو میکنه. (چون اجازه انتقاد داده بودی،من نظر دادم)

طبعا اگر آرامش بدی ، آرامشم میگیری. دنیا محل بده بستون هست. عجیبه که نگاه همه ما نگاه سنتی و تقلیدی است.

از حضور و مشارکت شما تشکر میکنم. مطالب جامع و ظریفی رو بهش اشاره داشتید که بسیار ارزشمنده. ایکاش به زاویه نگاه انسان و علل اونم اشاره ای میداشتید. شبیه اول مثال لیوان که یه عده ای همیشه بخش پر و جماعتی هم بخش خالی اونو میبینن. همه این متون نظرات شما در حالتی معنی اصیل و مناسب خود رو میده که...

کاری نداره. میتونی از خودش سئوال کنی.

گیج بازی در نیار ،،، نوشته های منم درست بخون. من گفتم در اون مورد خاص ، نگفتم کلّاً. کپی پیست کردن گفتار دیگران زمانی بجاست که خودمونم حرفی برای گفتن داشته باشیم. میلیونها سایت هست که خودمون میتونیم بریم سرچ کنیم. بنظر من هر کس باید خودش باشه نه اینکه برای فعالیت از دیگران وام بگیره.این روش...

رد پای احساس معنیش اینه که بجای کپی پیست مطالب دیگران , از احساس خود گفته بشه. دریغا که من چنین احساسی ندارم و بخاطر این فقر خدا را شاکرم.

آدمهای بی بته و کم جنبه : ۱-اول عصبانی می­شوند، بعد شاید فکر کنند؛ ۲-سئوال کردن را افت شخصیتی می­شمارند؛ ۳-در تنظیم اولویت­ها، بسیار سرگردانند؛ ۴-خیلی تلاش می­کنند خود را اثبات کنند؛ ۵-مخاطبان خود را دست کم می­گیرند؛

انسان ها به چیزائی که بزبان بیان میکنند ،عمل نمیکنند. اگر چنین بود دنیا بهشت میشد. اینکه عمل با بیان یکی بشه ، کلیدش خودباوریه.

نه ندارم. میگم انسان همونه که هست ولی منشاء ذهنی اش در هر موردی بگونه ای متفاوت عمل میکنه. مثلا یکیش اینه که چون انسان در محیط مجازی چشم تو چشم نیست ،به همین دلیل گاهی جسورانه تر و گاهی هم ممکنه بی پرواتر هم رفتار بکنه.