سلام
دوستانی که میتونن نقدش کنن لطفا دریغ نکنن
و بقیه دوستان که میخونن امیدوارم خوششون بیاد
شعره جدیدمه
این یه رازه که فقط خودت میدونی
چه قده سخته که با خود میکشونی
میکشی نقاشی از یه رازه کهنه
کو مداد رنگی که بی اون نمیتونی
نمیتونی رنگ کنی نقاشیاتو
خطایه سیاه سفیدو بپوشونی...
نخیر
من اونی هستم که دانشجویه همدان بودو
از زندگی تو خوابگاه کلافه شده بود
البته به خاطر دوستایه خیلی خوبی که اونجا بود
میبینی تورو خدا
ترم آخرم بودا یه در س افتادم
یه ترم دیگه مهمونه شهرتونم