نتایح جستجو

توعی:| عی بابا تازه بسدنی خوردی رفدی شام؟

اها به چه نتیجه ای رسیدی؟ خوداوندا عخلی در عخلدونک اینان قرار ده که خیر و صلاح را نیرنگ نه انگارند حسودیت تو حلق نازی همین زیادیته....تند تند بخور روشم یه پارچ آب کوفد این همه ادم میان اویزون میشن تو خصوصی که اسمت چیه:| بعد:| وضعیت همیشگی خودتو توصیف کردی دخی باعدم کور باژی همتون قربونم برین

اره ساناز توعی چرا اسم منو گفدی:| خودتو توصیف نکن

پیش تو

خودایا من را حفظ کنو دوشمنان را بوکوش ماجرای سوسکه و مامانشه عب ندارع خو تا حالا بعش فکر کردی؟

:| تو برو خجالد بکش پولامونو پس بده خوددو صدا نکن بیا بوخور

بیا غلد بخور سیر شی مریضی؟کودک آزار الان زنگ میزنم یونیسف بیاد ببرتت هولوف دونی

میسی:* گرفدم دادم ساناز...ساناز کشیدش بالا:| جلف بعلع کوری؟ کوفت مسخره کردن اسم من:| اسمتو بگم؟:| من خودم بعتر...خانومتر

زعر مار پولامو کشیدی بالا حالا شایعه هم میساخی؟ نازی:| :| خو تو خجالد نمیکشی با این سنت؟تو باعد آمازونی تر باشی دِ سلام جانم سلام خوردنیا رو خوردیم نشستیم داریم حف میزنیم

زعر مار ارزش کارمونو پایین نیار:| کلیپسم مگه ملومه؟ منم بعش گفدم گف نازی بدرد این کار نمیخوره عی بابا

چقد قیرمیز بعت میاد خو توام جفتک بنداز...دسش بیاد تو زرنگتری

همه ی جوان ها بالاخره یک روز عاشق می شوند ولی همه ی زندگی به همان عشق اول ختم نمی شود معمولا آدم با عشق اولش ازدواج نمی کند حتی گاهی با او حرف هم نمی زند اما احساس قشنگی است که همیشه خاطرات آدم را شیرین می کند ... چهل سالگی / ناهید طباطبایی

ی دلیل بد آدمها را نگویید شما که از درونی دلیل بد آدمها را نگویید شما که از درون آنها خبر ندارید شاید نگاه بد شما دیگران را بد نشان می دهد خوبی از نگاه شما سرچشمه می گیرد احترام متقابل است بد نگویید...!

دِ بی برو کم دلبری کن باسه من سانازی یه مداد کچل بخر بده بعش...دو تا نیشگونشم بگیر دیگه از این غلدا نکنه

برايت عجيب نباشد وقتى آنان كه آرام كننده ى قلب و روحت هستند، برهم زننده ى آرامشت شوند. به راحتى يك حرف، به سادگى يك نبودن. تعجب نكن. انتهاى همه چيز، ضد آن است.

توجیه نکن شکیباع ماشین- تفنگ-مسلسل-خمپاره-نارنجک-توپ-کفش کتونی-لباس ورزشی-کلاه خود پاستیل-لواشک اووووووف چه بعت میاد حالا ببینین حسود خان

ما آدم ها ، گاهی ساعت ها و روزها برای روی دادن یک اتفاق می دویم ... و بعد ، آن اتفاق درست در لحظه ای روی می دهد که اهمیت رخ دادن و رخ ندادنش ، درست به یک میزان است ! وارنکا السووا / ماکسیم گورکی

ﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻍ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺠﻮﺍ ﮐﺮﺩ : " ﭘﺴﺮﻡ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ. "ﭘﺴﺮ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ؛ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺳﺖ ﮐﺞ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ .. ﭘﺪﺭ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ : ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﯽ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ اﯼ، ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ...