من پر از دلتنگی و بارانم ...
این تویی که با زمستان غریبه ای و با پاییز بیگانه...
تو پر از نور و احساسی...تو بهاری...تو تابستان وصالی...
و من خسته از هر ناکامی... از هر دلواپسی..از هر نگرانی به سوی تو پر کشیده ام...
مرا در آشیانه ی آغوشت محصور کن...که من بی تاب ترین شیرین ام...
نه فرصتی برای...
پاييـــ ــز است وقت پاشيدن گندم ...
بوي سيب مي آید ...
صداي ناله ي برگها را مي شنوم...
زير پاهايم...
از جاده های سرد و بي عاطفه عبور مي كنم...
و
انتظار را معنا ميكنم...
[IMG]
زيباترين تصويري که در زندگانيم ديدم
نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.
زيباترين سخني که شنيدم سکوت دوست داشتني تو بود.
زيباترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.
زيباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار تو بود.
زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود.
زيباترين هديه عمرم محبت تو بود.
زيباترين...
زيباترين تصويري که در زندگانيم ديدم
نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.
زيباترين سخني که شنيدم سکوت دوست داشتني تو بود.
زيباترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.
زيباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار تو بود.
زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود.
زيباترين هديه عمرم محبت تو بود.
زيباترين...
عشق من
دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...
چشمانت ....پاکی اسمان را ...
بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...
سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...
مرا ......
چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...
شاهزاده ی من ...
[IMG]
عزیز دلم .......
یار من .......ای سکوت میان لحظه های من ......
ای دغدغه ی بهانه ی دلتنگی ام .......ای سکوت میان کلام من ...
لحظه ی اشنایی من با تو ...........زیباترین اتفاق زندگی ام در تقویم خاطراتم رقم خورد.......
من ...مانی ........ دوست تو ...........طلوع یادت را راهی قلبم کردم و درب قلبم...
واقعی تر از تو رویایی ندیده بودم.
رویایی که تمام عکس های تکی ام را هم با من شریک شده. دیگر کار از یک روح و دو بدن هم گذشته وقتی هر کاری
می کنی از چشم این دل پنهان نیست. ارتباط عجیبی دارم با تویی که هر وقت بی کار می شوی، سری به رویاهای من می زنی. رویاهای صادقانه ای
که در هیچ کتاب تعبیر...
از این همه فاصله
از انتهای نامعلوم این کوچه های بی چراغ و چلچله
چرا .........می ترسم ...... ؟
من از لحظه ای که چشم های تو
بین آوار این همه نگاه معنا دار گم شوند
من از دمی که بازدم تو پاسخش نباشد
می ترسم
اما اگر راستش را بخواهی
نمی دانم که از عاقبت این همه ترانه های بی جواب
می ترسم یا...
[IMG]
عشق من
میدونی همه ی زندگی منی .....
میدونی جان من به نفسهای تو بسته است ....
میدونی تمام شب به شوق دیدار تو پلک هایم را بر روی هم میذارم که چهره ی تو بینم ....
میدونی که وجودم از وجود تو گرفته شده ........
من هیچ چیز را بدون تو نمیخواهم چون همه ی دنیای من توئی ...
عشق من ....