سر مزار
سر مزار
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد
به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم
پس از آنکه من نمانم، بهچه کار خواهی آمد
غم و قصه فراقت بکشد چنان که دائم
اگرم چو بخت روزی بهکنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی، ره تو درون این دل
مرو ایمن اندر این ره...