روزگاریست در این شهر غریب
بین آدمهایی که زِ تنهاییِ خود می ترسند
وز پسِ آینه از دیدنِ خود میترسند،
من تو را پاک ترین یافته ام!
آن قدر پاک، که اگر آب نبود
من تو را "آب" صدا می کردم...!
[IMG]
روزگاریست در این شهر غریب
بین آدمهایی که زِ تنهاییِ خود می ترسند
وز پسِ آینه از دیدنِ خود میترسند،
من تو را پاک ترین یافته ام!
آن قدر پاک، که اگر آب نبود
من تو را "آب" صدا می کردم...!
[IMG]
مرسی که به یادم بودی .:gol: