زبانحال حضرت علی
کبوتر من شب زنده داری میکنه
برای سفر لحظه شماری میکنه
وقتی پا میشه،راه که میره یه دونه زخم
پیرهنشو بنفشه کاری میکنه
حتی با سختی وقتی که بچه هاشو ناز میکنه
زخم مزاحم میرسه فورا دهن باز میکنه
میگه مگه که حسرت یه استراحت بکشی
مغیره گفته که نذارم نفس راحت بکشی
آه درد دلواپس پیری زود...