تاعشق توسوخت همچوعودم
یک عقده نماند از وجودم
گه باروی چرخ رخنه کردم
گه سکه آفتاب سودم
چون مه پی آفتاب رفتم
گه کاهیدم گهی فزودم
از تو دل من نمیشکیبد
صد بار منش بیازمودم
تولد؟؟؟؟؟؟؟ نه... تولد نبود که.. همینجوری دور هم بودیمم...ولی خیلی خوش گذشت[IMG]
عروسیه ولی حال نمیده..اه... غریبه..نمیشه بلند شیم. مامیم به زور میگه زشته...باید بریم..