نتایح جستجو

زان یار دلنوازم شکری است با شکایت

خدا تنها روزنه‌ي اميدي است كه هيچگاه بسته نمي‌شود. خدا تنها كسي است كه با دهان بسته هم مي توان صدايش كرد و با پاي شكسته هم مي‌توان سراغش رفت. خدا تنها معشوقي است كه به عاشقان خود عشق مي‌ورزد. خدا تنها قاضي است كه در قضاوتش احتمال ظلم و خطا نمي‌رود و عدالتش كمترين خدشه‌اي نمي‌پذيرد...

درختان بارور خم می شوند و مردان بزرگ متواضع میگردند، اما شاخه های خشک و مردم نادان می شکنند وخم نمی شوند.

در دياري كه در او نيست كسي يار كسي كاش يارب كه نيفتد به كسي ، كار كسي هر كس آزار منِ زار پسنديد ولي نپسنديد دلِ زار من آزارِ كسي آخرش محنت جانكاه به چاه اندازد هر كه چون ماه برافروخت شبِ تارِ كسي سودش اين بس كه به هيچش بفروشند چو من هر كه با قيمیت جان بود خريدار كسي سود بازار محبت همه آه...

خوش اومدی به تاپیک خودت نگین جان

سلام من به تو یار قدیمی

خیلی قشنگ بود ممنون دوست عزیزم

سلام خوش اومدی دوست قریمی

با همه چيز درآميز و با هيچ چيز آميخته مشو که در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش:redface:

هنوز تمنایم تو هستی

دنیا رو بی تو نمی خوام یه لحظه دنیا بی چشمات یه دروغ محضه

رگ خواب این دل ، تو دست تو بوده ترک های قلبم، شکست تو بوده منو با یه لبخند ، به ابرها کشوندی با یک قطره اشکت ، به آتیش نشوندی مدارا نکردی ، با دل واپسی هام ندیده گرفتی غم بی کسی مو با این آرزویی ، که بی تو محاله یه شب خواب آروم ، فقط یک خیاله چقدر حیفه این عشق ،همین جور هدر شه یکی از من...

سلام و عرض ادب

دوست دارم دوست دارم هنوز عشق منی میدونم منو ازیاد میبری بهونه ی نفس کشیدنم تویی دوست دارم تو قلب من فقط تویی

میبتدشتبمشنبتذدکذدکبنتدکبدکندکبدذدذککدکدتذتذذممتتسنتتنستنتذتمتمتسکنکشنشبکشبتشذرمشذتکشردکشدردشرشترذشذمتمشتشکرکشکرششرتت قدر گاچ صاباحلا

در بند آن نه ایم که دشنام یا دعا ست یادش بخیر هر که ز ما یاد میکند

عظمت همواره در انتظار چشمی است که او را ببيند و خوبی همواره در انتظار خردی که او را بشناسد و زيبايی همواره تشنه دلی که به او عشق بورزد .

بشنو همسفر من با هم رهسپار راه دردیم با هم لحظه ها را گریه کردیم ما در صدای بی صدایی گریه بودیم ما از عبور تلخ لحظه قصه ساختیم...

اینک تو و این مرداب اینک تو و این مهتاب بیداری اگر این است رفتیم دگر در خواب ای کرم بدن شب تاب به به چه قشنگی تو در این نقش بر آبت لعنت به تو و ذات خرابت

از خرابات غمت ویرانی دل شد نصیبم فکر آبادی این غمخانه ویران مکن