نتایح جستجو

  1. succulent

    زندگی حکمت اوست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت(قسمتت شادی باد)

    زندگی حکمت اوست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت(قسمتت شادی باد)
  2. succulent

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست...

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست ارزان میکنیم تا صداقت زنده است ما هم رفاقت میکنیم
  3. succulent

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست...

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست ارزان میکنیم تا صداقت زنده است ما هم رفاقت میکنیم
  4. succulent

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست...

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست ارزان میکنیم تا صداقت زنده است ما هم رفاقت میکنیم
  5. succulent

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست...

    رسم ما آوارگان ترک وفای دوست نیست رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست ما محبت را به نام دوست ارزان میکنیم تا صداقت زنده است ما هم رفاقت میکنیم
  6. succulent

    ناز آن چشمی که سویش مال ماست ناز آن زلفی که تارش مال ماست ناز آن چوپان که سازش مال ماست ناز...

    ناز آن چشمی که سویش مال ماست ناز آن زلفی که تارش مال ماست ناز آن چوپان که سازش مال ماست ناز آن یاری که قلیش یاد ماست
  7. succulent

    زندگی حکمت اوست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت(قسمتت شادی باد)

    زندگی حکمت اوست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت(قسمتت شادی باد)
  8. succulent

    زندگی حکمت اوست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت(قسمتت شادی باد)

    زندگی حکمت اوست چند برگی را تو ورق خواهی زد ما بقی را قسمت(قسمتت شادی باد)
  9. succulent

    آنقدر عزیزی که برگ درختان برای بوسیدن جای پایت, انتظار پاییز را میکشند

    آنقدر عزیزی که برگ درختان برای بوسیدن جای پایت, انتظار پاییز را میکشند
  10. succulent

    ای دل به کمال عشق آراستمت وز هر چه به غیر عشق پیراستمت یک عمر اگر سوختم و کاستمت امروز چنان...

    ای دل به کمال عشق آراستمت وز هر چه به غیر عشق پیراستمت یک عمر اگر سوختم و کاستمت امروز چنان شدی که می خواستمت
  11. succulent

    آرزویم این است نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به...

    آرزویم این است نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه ی هر روز عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد و ترا دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد -
  12. succulent

    آرزویم این است نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به...

    آرزویم این است نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه ی هر روز عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد و ترا دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد -
  13. succulent

    عاشق هرکس شدم او شد نصيب ديگري ... دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری من سخاوت ديده ام دل...

    عاشق هرکس شدم او شد نصيب ديگري ... دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری من سخاوت ديده ام دل را به هرکس مي دهم ... شر م دارم پس بگيرم آنچه را بخشيده ام
  14. succulent

    آدمهای ساده را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند همانهایی که برای همه کس لبخند...

    آدمهای ساده را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند همانهایی که برای همه کس لبخند دارند همانهایی که بوی ناب آدم می دهند
  15. succulent

    آدمهای ساده را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند همانهایی که برای همه کس لبخند...

    آدمهای ساده را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند همانهایی که برای همه کس لبخند دارند همانهایی که بوی ناب آدم می دهند
  16. succulent

    آدمهای ساده را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند همانهایی که برای همه کس لبخند...

    آدمهای ساده را دوست دارم همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند همانهایی که برای همه کس لبخند دارند همانهایی که بوی ناب آدم می دهند
  17. succulent

    باران بهانه ای است برای من که تو زیر چتر من تا ته کوچه بیایی،کاش نه بارانی بند می امد نه کوچه...

    باران بهانه ای است برای من که تو زیر چتر من تا ته کوچه بیایی،کاش نه بارانی بند می امد نه کوچه پایانی داشت.........
  18. succulent

    باران بهانه ای است برای من که تو زیر چتر من تا ته کوچه بیایی،کاش نه بارانی بند می امد نه کوچه...

    باران بهانه ای است برای من که تو زیر چتر من تا ته کوچه بیایی،کاش نه بارانی بند می امد نه کوچه پایانی داشت.........
  19. succulent

    درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخته بالا بروی ،ساده بیایی...

    درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخته بالا بروی ،ساده بیایی پایین قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند افسوس که نگاهت را پنهان کردی و تو به من یا د دادی که آرزوهایم را پنهان کنم و در سوگ نرسیدن به...
  20. succulent

    آنگاه که با تو هستم احساس پرنده ای را دارم که آزاد و رها در آسمان آبی خدا پرواز می کند . آنگاه...

    آنگاه که با تو هستم احساس پرنده ای را دارم که آزاد و رها در آسمان آبی خدا پرواز می کند . آنگاه که با تو هستم چو گلی هستم که گلبرگهای زندگی ام را زیر سایه خدا شکوفا می کنم . آنگاه که با تو هستم چون امواج دریا هستم که طوفنده و سرکش بر ساحل می کوبد . آنگاه که با تو هستم رنگین کمانی پس از طوفانم...
بالا