نتایح جستجو

  1. succulent

    روزی که فکر کردی چیزی رو از ته دل دوست داری, هیچ وقت ولش نکن ممکنه دوباره تکرار نشه آدم بعضی...

    روزی که فکر کردی چیزی رو از ته دل دوست داری, هیچ وقت ولش نکن ممکنه دوباره تکرار نشه آدم بعضی وقتا فکر می کنه بازم پیش میاد باید سالها بگذره تا بفهمه همون یه بار بوده که حالت دیگه خوب نمیشه عشقیعنی حالت خوب بشه وقتی پیش همیم قدر با هم بودن رو نمیدونیم وقتی دوری, میشه فهمید اونی که رفته...
  2. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  3. succulent

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]
  4. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  5. succulent

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]
  6. succulent

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]

    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]
  7. succulent

    نظرسنجی مسابقۀ ادبیِ 5

    :gol:خدا قوّت نغمه عزیز من هم اول به همه دوستان و عزیزانی که با دلنوشته های زیباشون گرمی و طراوت رو به محفل دیگر دوستان آوردن, بینهایت تشکر میکنم دوم, به دوستای گلی که در این مسابقه تونستن بهترین انتخاب ها رو انجام بدن تبریک میگم با اینکه همه دلنوشته ها مستحق بهترین انتخاب بودن. ولی مسابقه هست...
  8. succulent

    ببخش اگر سرزده تو خلوتت پا میذارم

    ببخش اگر سرزده تو خلوتت پا میذارم
  9. succulent

    سلام تینا جان منم خیلی دوسش دارم عزاداریهات قبول درگاه حق

    سلام تینا جان منم خیلی دوسش دارم عزاداریهات قبول درگاه حق
  10. succulent

    زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب

    زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
  11. succulent

    زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب

    زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
  12. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  13. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  14. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  15. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  16. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  17. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  18. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  19. succulent

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم...

    بیا که گریه کنم لحظه‌های آخر را بخوان ز چشم ترم حال و روز خواهر را دلم قرار ندارد بیا که تا دم صبح بنالم از سر شب روضه‌های مادر را پریده خواب رباب از خیال حرمله باز گرفته است به چادر گلوی اصغر را خدا کند که بمیرم در این شب و فردا به روی نیزه نبینم سر برادر را خدا کند که نبیند دو چشم مبهوتم...
  20. succulent

    زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب

    زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
بالا