از ظهر تا الان به جایه اینکه خوبتر بشم بدتر دارم میشم....هرچی ام قرص مرص شربت اینا میخورم خوب نمیشم....دکترا رو کلا دوس ندارم که برم....
صبح رفته بودم یونی خیلی گرمو تشنه ام بود ....آب نخوردم فک کردم روزه ام ...اومدم خونه آب تگری
خوردم جلو کولرم نشتم....این جوری شدم....کلاس زبانم...
باشه باشه...
بی خیال بی خیال....
والا اصلا حالم خوب نی شدید سرما خوردم....گلوم میسوزه...و.....
الانم چشام درس حسابی نمیبینه....
شاید رفتنی شدیم حلال کن....
من زود کلافه نمیشم....تو خودتو میزنی به اون راه
منو سربه سر!!!!اونم سربه سرتو بزارم!!!!
اولا وقتشو ندارم....دوما به نظر من شوخی کردن با تو خیلی بیروحه و چیزی تو مایه های ضد حال.....
ولی دیروز بسی لذت بردیم.:D...من از راه دور از این.....عزیز تشکر میکنم ....چون دله یه جونو شاد کرد:gol:
خوبه خوبه فکره به جاییه!!!!
ولی تو باید از خودت شروع کنی!!!!!
و کسی رو متهم نکنی!!!
هر جور صلاح میدونی!!!!
شاید این رفتنها به نفع همه باشه از جمله خودت!!!
از بای تا های
مطمئنی که هیچ واهمی ای نخواهی داشت......
حال ما نظاره گر میمانیم.....تا ببینیم سرت چه آید....:D
/ولی جات باشم همین الان میرم 2زکعت نماز شکر به جا میارم/