هان ای عقاب عشق !
از اوج قله های مه آلوددور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد
در راه زندگی
با این همه تلاش و تمناو تشنگی
با این که ناله می کشم از دل که :آب! آب!
دیگر فریب هم به شرابم نمی برد
پر کن پیاله را....!