سه تا دختر بديدم راه حمام
يكي زرد و يكي سرخ و گل افشان
سه تا بوسه طلب كردم از ايشان
يكي صبح و يكي ظهر و يكي شام
شعرایی که من می ذاشتمو با خودت مقایسه کن
برای همین گفتم باید بری صد دانه یاقوت رو حفظ کنیااااااااااااااااااا
يكي زرد و يكي سرخ و گل افشان
سه تا بوسه طلب كردم از ايشان
يكي صبح و يكي ظهر و يكي شام
شعرایی که من می ذاشتمو با خودت مقایسه کن
برای همین گفتم باید بری صد دانه یاقوت رو حفظ کنیااااااااااااااااااا