رجایی اشکان
پسندها
15,544

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تشريع رقص كردى از ديدگاه دكتر ايوانى جامعه شناس در كانادا
    يكپارچگى لباس برگرفته از همرنگ بودن و يكدستى ويكرنگيست
    دستمال بمعناى پرچم صلح و ازادى واختيار ازادچرخاندن زندگى است
    صف هاى پيوسته بمعناى اتحادو يكپارچگى در حركت زندگى و جاودانگيست
    پاى كوبيدن نشان از مالكيت و پاسدارى از خاك وطن است ودر بيشتر رقص هاى كردى عموماً
    زن ها ومردها يك درميان در كنار هم پاى كوبى ميكنندواين نشان مساوات وحق برابرى در ميان زنان و مردان كرد است ودادن اختيار اين صف همان ستايش مقام زن در فرهنگ ماست
    پاينده باد مردم كرد....
    سلام ... متشکرم ... گل هدیه خداست ما کاره ای نیستیم ... خوشحالم که خوشتون اومده ... عجب شیریه از کجا گیرش آوردین !! گمون کنم ثابق بر این عضو گروه بلک کتس بوده ... :biggrin:;):D... جالب بود برام تاحالا همچین عکسی ندیده بودم خیلی جالب بود ممنونم .... موفق موفق موفق باشین...
    4ساله تموم بشه،3سال پیشکش:biggrin:
    اوایل وضعم خیلی بد بود،به هر دری میزدم ازش خلاص شم یاحداقل تغییرش بدم،یه ترم کم آوردم گفتم نمیخوام بخونمش خیلی راحت نخوندم به سادگی آب خوردن مشروط شدم:whistle:،باید بدوام اونو جبران کنم:redface:
    جدی میگی؟:eek:
    قبلا به این فکر کردم که بعد ریاضی معماری شروع کنم،ولی همش میگفتم 4سال عمرم که هدر رفته چی میشه.دیدتون راجع به این رشته چیه؟اگه بازم برگردید دوباره این کارو میکنید؟
    وااااا...چرا؟؟
    من ک اسن عصبانی نبودم.
    اتفاقن من امشب خیلیییییییییییییی خوشحالم...
    آره ..حق با تو..
    خوشحال ترم کرد.
    اون اولیه منو یاد کتاب فروشیا و لوازم اتحریریلیی ک میرم میندازه
    ممنونم و شبت ب خیر.
    ی سوالی دارم ازت بعدن میپرسم
    نه باباناراحت نشدم:gol:،ولی صادقانه بگم:redface:،بعضی وقتا به بعضی دوستام که معماری میخونن حسودیم میشه:(.سعی میکنم کمتر ببینمشون.اون بنده خداها مشکلی ندارنا،مشکل منم که اذیت میشم.میگم اونایی که حتی علاقه نداشتن دارن میخونن ولی من نتونستم بجنگم،سعی کردم ولی کم بود:smile:
    من فقط نظرمو گفتم.
    عذر میخام اگه بب احترامی کردم.
    از بادکنک خوشم میاد..خیلی هم دوسش دارم...
    ولی تصویرا قشنگ نی...ینی خوب کار نکردن
    اسن آلاچیقو کلن بردن زیر سوال با این کارشون.
    دیگه نمی خوام بهش فکر کنم.
    مدرکش برام مهم نیست،فقط میخواستم از خوندنش لذت ببرم،خیلی بهش علاقه داشتم.بعضی وقتا دست خودم نیست بهش فکرمیکنم،که خیلی اذیتم میکنه.
    ریاضیات برام یه دنیای مبهمه،باتمام بی میلیم برام جذابیت داره.:smile:
    گیر آدم پر حرفی افتادید ببخشید :redface:
    سلام.
    این رنگا بارنگه قشنگه..
    ممنون...
    من خوشحال بودم...خوشحال تر شدم.
    مرسی
    ولی اونو دوس ندارم..ازون تالاره خوشم نمیاد..از صندلیاشم...اسن صندلیاشو دوس ندارم.:redface::cool::smoke::w05::w12::w15::w21::w25::w29::w33:
    عکس از بناهای تاریخی بود.تمام عمرمو فکرکردم معمار میشم،حتی زمانی که ریاضی قبول شدم.:smile:
    فعلا نمیتونم عکسو بذارم،ولی یه روز میذارم براتون.:w27:
    خیلی وقته پا توکفش معمارا کردم،برام بزرگ بود،خدا گفته گنده تر از دهنت ورداشتی درش بیار.:biggrin:
    سلام دوست عزیز.:w17:
    خواستم عکسهایی که خودم از بناها گرفتم براتون بذارم ولی نشد.:(
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا