*N.A*
پسندها
3,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خوخنک همون سبکه دیگه :d

    خداییش از همون سه ساعت پیش تا الان چند بار اومدی سوک سوک کردی و رفتی
    تو که به من میخندی:d
    باور کن تا اومدم یه دیقه نشده بود که پیام دادی

    میخنده خنک نخند:D
    باور کن لذتی که تو ناراحتی الکی هست

    تو شادی نیست

    اگه میخوردم بهش که وای...یکی باید فرار میکرد اونجا با همون سرعت باید میرفتم تو خیابون و کوچه پس کوچه:biggrin:
    خبر دارم که در فردای فرداها
    بهار ِ بهترینی هست.
    دری را می‌گشایی:
    پشت آن، درهای دیگر هم
    خبر دارم
    گشوده می‌شود آن آخرین در هم.
    بهاری پشت آن در
    لحظه‌ها را می‌شمارد باز
    و هر قفلی
    کلیدی تازه دارد باز.
    من از دیروزهایِ رفته دانستم
    که در امروز ِ ما تقدیر ِ فردا آفرینی هست
    خبر دارم
    بهار بهترینی هست!
    این موقع ها من کسی دنبالم باشه و پایم باشه جفتشون و فیلم میکنم شدید

    اون روز هم کم نذاشتم البته :d

    خو بگو لامصب اومدی ورزش کنی نفس نفس میزنی

    اون روز دخترا با پسرا والیبال بازی میکردن
    یعنی شانس آورد دختره یه دفعه اومد تو لاین دو زدنا یعنی شانس آورد منم با سرعت میدویدن
    دریبل دادمش وگرنه تلفات میداد...
    رفتن تو تاپیک آذریا الان گفتم خوب نیست وقتی یه مهمان اومد تو تاپیکتون

    با زبون خودتون حرف بزنید جالب نیست

    و با تریپ ناراحتی اومدم بیرون:d
    باور میکنی خیلی شبا رو به خاطر باشگاه نرفتم یعنی اینجا گرم حرف زدن بودن زنگ زدن گفتن من دارن میرم
    میای
    گفتن نه کار دارم میبین چه به سرمون در آورده باشگاه هیچی ام نداره والا
    این شبا هم همه میرن لب دریا برا ورزش اصن یه وعضیه هم فاله و ههم تماشا

    دختر پسر دارن دو میزنن پپسره میدوه که به دختره برسه بعد سرعت کم میکنه میگه عذر میخوام خانوم
    همه از من شماره میگین شما نمیگیرید ؟اصلن یه وضعی:d
    خونه ما نزدیک دریاست ولی من شاید آخرین باری که آب تنی کردم شاید چند سال پیش باشه .

    میرم برا قدم زدن و پیاده روی ...چند شبه میخوام دوبارهشروع کنم هی میگم از فردا شب میرم
    با دوستم قرار میذاریم سر رفتن یا من کنسلش میکنم یا ایشون اصن یع وضعی یه روز من حالشو ندارم یه روز ایشون
    آره بابا من دیروز از ساعت حدودن 1. توی پاساژ ستاره شهر نشستم
    تومغازه دوستم تا 1و30که باهم تعطیل کردیم و اومدیم خونه ...امروز هم میخواستم برم دیگه حوصلم نشد
    کشته خودشو از بس کارای تحقیقاتی میکنه :D

    من تاپیک زبان اوکی بشه فقط در شبانه روز دوبار میام یک بار میام کلمات و میذارم و
    یک بار هم شب یمیام برا کار کردن زبان همینو بس


    چقدم خوبه تو این هوای بندر بری بگردی
    حالا تو که نیستی یک روز درمیون میای

    من من چی ... اضافه کار هم میشینم والا

    حالا من هیچ اون دوستت چی اون دیگه ما شاالله
    هی میگم کمتر میام باشگاه بیشتر میشه

    صبح زود رفتم بیرون برا کار کارم انجام نشد بلافاصله اومدم دیگه

    بکوب نشستم اینجا دیگه تا 1 یا 2 شب
    من همیچن آدم فعالی هستم
    خواهشن شما نظر نده

    شما دوتا فقط خوبین اینجا تو سر کله هم بزنید و بس
    :razz:
    تاپیکشو زدم....ولی نمیشه داخل تاپیک این بچه بازی نیست

    نوشته تو تالار انگلیسی که باید به تایید مدیر برسه
    گیرم مدیر رفته باشه مسافرت تکلیف چیه
    گیرم اصلن قهر کرده دیگه نمیخواد بیاد
    تا انتخاب مدیر بعدی باید منتظر بمونم

    و خیلی گیرم های دیگه :D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا