قرار بود با دوستم ( البته می شه گفت بهترین دوستم که مثل برادرمه) باهم بریم ولی مثل این که با صاحب کار اونجا دعواش شد ... ظاهرا کشک بوده ... هدفش این بود بریم یه مدت کار کنیم بعدش بگه پولی در کار نیست ... از این اتفاقا زیاد می افته ... کارشم پروژه 400 واحد مسکن مهر بود...
کبری خیلی نامرده
خواستگاری کرد رفت منو تنها گذاشت منم از حسرت دوریش شب و روز خوردو خوراک و خواب واسم معنی نداره : گریه سیل آسا
برو کنار سیل اشکام نبردت
اون روز سر یه پروژه نگهبانه یکی دو روز نبوده پسرشو گذاشته بوده جای خودش بدون اجازه رفته بودیم سراغش برگشته می گه این چند روزه جایی بودم که 17 ملیون کاسب شدم ... برگشته می گه مهندس ماشینت چند می خوام همینجا جرینگی ازت بخرمش ...
عابر بانکم کجابود!!! ناشکری نمی کنم خدا رو شکر ... ولی اونطوری هام که شما فکر می کنی نیست ... الان برای این که بتونی خوب پول در بیاری باید پول خوبی داشته باشی ... یعنی پوله که پول می یاره .... علم و تخصص و تجربه و همه اینا کشکن ... الان یه کارگر معمولی ساختمونی حقوق ماهیانه اش سه برابر یه مهندسه مجربه ....
نه تسلیم شدم : )
خداروشکر
خوبم مرسی
خطر اتش سوزی
دیروز ی دشت بزرگ نزدیکای شهرمون زیر آتیش سوخت و باتلاش بی شائبه من و دوستام و اهالی روستای همجوار دشت مهار شد : )
سلام محمد رضا داداش ایتالیایی خودم
اول
تولددددددددددددددددددددددددت مبارکاااااااااااااااااااااااااا
ان االله روز به روز به ارزوهای خوبت بررسی
دوم این اهنگا از کیا هستن؟؟؟؟؟؟