mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی وجود خدا باورت بشه خدا یه نقطه میذاره زیر باورت و یاورت میشه...
    من به آمار زمین مشکوکم
    اگر این سطح پر از آدمهاست
    پس چرا این همه دلها تنهاست
    بیخودی میگویند هیچکس تنها نیست
    چه کسی تنها نیست همه از هم دورند...
    همه در جمع ولی تنهایند
    من که در تردیدم تو چطور؟؟؟
    گاهی

    یک پیراهن چهارخانه ی مردانه هم حتی
    می تواند خانه ی آدم باشد
    که دلتنگی هایت را در جیبش بریزی
    و دگمه هایش را
    برای همیشه
    ببندی...
    عشق من

    نفسم


    چه مجنون وار این دل به تو وابسته گشت و چشمانت بهانه این دل برای یک زندگی عاشقانه شد....

    رسم بر همین است که دو دل رهسپار دیار افرینش حریم دو عاشق شوند ....

    نغمه ای از درخشش ایمان و بی قراری های وسعت نگاه دو عاشق بر هر زمان نشانه است ....

    و این همان نشانه ای ازعاشقی دو دل در نگاه صداقت زیبایی روزهای زندگی در وصل دیدار تو برمن است ...

    من شکفتن گلها را بر این عشق ایمان دارم ....

    مهربانی سرچشمه ی عاشقان را باور دارم ....

    طنین نغمه ی عشقت بر این من عاشق را باور دارم ......

    قلبم را جایگاه تو برگزیده ام ...

    دوستت دارم



    عشق من .....


    ترنم جان من ......


    زیباترین اتفاق زندگی من ....


    عاشقم ......

    من عاشقم برتو .....

    با حسی از ارامش سر برشانه های امن تو میگذارم تکیه گاه من ......

    قلب من و رو ح من واندیشه ی من همانجاییست که تو انجایی عشق من .....


    دوستت دارم ....
    دستانت را به دور گردنم حلقه کن .......بگذار لبهایمان همه ی فاصله ها را بردارند ..........

    پلکهایمان ...........نوازش کنند یکدیگر را .........ترنم هم اغوش بودنمان ..........در اسمان .....به دور از زمین .......

    در مکانی مملوء از عشق ........

    اسمان با احساسمان هم اوا میشود و ترنم عشق را با بارش باران مینوازد ..........زندگی من .....


    هــر روز یکــ جــور دوستــت دارم..

    یکــ روز مثـل ِ اولیـن روزی کـ ه بـرف مـی آیـد دوستـت دارم..

    یکــ روز مثـل ِ پیـدا کردن پـول توی جیـب لباس کهنــ ه دوستـت دارم..

    یکــ روز مثل پاستیـل خرسـی دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ کوچــ ه های شهر پـس از سـال تحویـل دوستــت دارم..

    یکــ روز مثـل ِ قــدم زدن در حیـاطِ خیـسِ بهــاریِ باغـی در شمـال، همراه با عطـرِ بهـار نارنـج دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ عیدیِ نــویِ عمــو بزرگــ ه دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ روزی که مشـق نـداشتیــم دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ لحظــ ه ی خانـه آمدنِ پدر از ســرِ کـار در روزهای کودکــی دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ داخـل ِ زنبیـل ِ مادربــزرگ دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ بــاران های تــن خیـس نکـن ِ ماشین کثـیف کن دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ مِــ هِ جاده چالــوس دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل اولیـن نوشتـــ ه مـن به تـــو دوستــت دارم..

    یکــ روز هم مـثل ِ خــودت دوستــت دارم..
    دلم تنگ است

    نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو ...

    دلم تنگ است ..

    بر من ببار ...ببار از تفسیر سکوت عشقت که مرا مجنون خود کرده است ..

    اینجا منم و یک عالمه خاطره ....خاطرات دستان تو ....نگاه تو ....چه بی تاب مرا صدا میکند .

    بی تو چه کنم ...چه کنم با این همه خاطره که در قلب من است ..

    .انتظار ...برای بازگشت تو .......مرا زبانزد خاص عاشقان کرده است ...

    این فاصله هیچ گاه نتوانست یادت را از من بگیر ...یاد توئی که عشق همیشگی ام هستی ....

    پر از حسزتم ....پر از حسرت داشتن حرارت اغوش تو ...

    به من برگردون نگاهت را ...که سخت دلتنگم ....سخت دلتنگم ...

    به من بگو چه کنم در حسرت حتی یک لحظه ترنم صدای تو ...

    پر از بارانم ..پر از باران کلام عشق ..

    باران نگاهم در نهان وجودم ...تو را میخواند ....دستان تو را ...

    نگاه انتظار دلم برای داشتن دوباره اغوشت را بازگشتی به شهر عشق باش ....که من سخت دلتنگم ...

    زندگی من ...


    اسمانم را برای از تو نوشتن از خدا خواستم ....

    تمام هاله احساسم را به دور پیچک محصور کرده عشق سرودم ....

    من عاشقانه نوشتن از تو را با تمام وجودم دوست دارم .....

    اسمانم ...فاصله را با دمیدن احساس عشق مایوس میکند ......حسرت دوری دلها را به فاصله ها میبارد ....و عشق را با

    نزدیکی دلها تقدیم میکند ...

    من تو را میسرایم .....از انسوی دریاها .....زندگی من...
    دستانت را به دور گردنم حلقه کن .......بگذار لبهایمان همه ی فاصله ها را بردارند ..........

    پلکهایمان ...........نوازش کنند یکدیگر را .........ترنم هم اغوش بودنمان ..........در اسمان .....به دور از زمین .......

    در مکانی مملوء از عشق ........

    اسمان با احساسمان هم اوا میشود و ترنم عشق را با بارش باران مینوازد ..........زندگی من .....


    برای تو در هر خاطره ام نواخته ام و مینوازم حکایت دلدادگی را .....

    مجنون من .....فصل به فصل قصه ی مهتاب حدیث عشق من و توست .....

    برای از قلبم و احساسم در ترانه ام مینویسم ....


    دوستت دارم ...

    عشق من ...
    عشق من

    در اغوشت ارام میگیرم ....همه ی دلواپسیها و دلتنگی هایم را .....

    در اغوشت به باد میسپارم ....

    نگاهم را به سویت روانه میکنم ......

    تنم را به اغوشت وصله میزنم و تو را محو اغوشم میکنم ...

    کالبد وجودم را محصور صدای زمزه ی باران چشمانم میکنم ....

    سکوت درونم را به تن پوشی از جنس مهر در چشمانت تلاوت میکنم ...

    عاشقانه هایم را از قلبم برروی نگاهت حک میکنم ......

    تو را صدا میکنم ...

    سرود عشق زندگیمان را به اوای قاصدک های عاشق یکی میکنم ...

    تو را صدا میکنم ...

    انتظار را تماشای کوچه های تشنه قدمهایمان به سکوت وادار میکنم ......

    تو را صدا میکنم ....

    پس بخوان سکوت انتظار اغوشم را .......که چه بیتاب دلم تو را صدا میکند ......

    زندگی من ...




    عشق من

    در اغوشت ارام میگیرم ....همه ی دلواپسیها و دلتنگی هایم را .....

    در اغوشت به باد میسپارم ....

    نگاهم را به سویت روانه میکنم ......

    تنم را به اغوشت وصله میزنم و تو را محو اغوشم میکنم ...

    کالبد وجودم را محصور صدای زمزه ی باران چشمانم میکنم ....

    سکوت درونم را به تن پوشی از جنس مهر در چشمانت تلاوت میکنم ...

    عاشقانه هایم را از قلبم برروی نگاهت حک میکنم ......

    تو را صدا میکنم ...

    سرود عشق زندگیمان را به اوای قاصدک های عاشق یکی میکنم ...

    تو را صدا میکنم ...

    انتظار را تماشای کوچه های تشنه قدمهایمان به سکوت وادار میکنم ......

    تو را صدا میکنم ....

    پس بخوان سکوت انتظار اغوشم را .......که چه بیتاب دلم تو را صدا میکند ......

    زندگی من ...

    عشق من

    دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...

    چشمانت ....پاکی اسمان را ...

    بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...

    شانه های زنانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...

    مرا ......

    چه نعمت بزرگی ست که تو را دارم ...

    شاهزاده ی من ...











    به او بگویید دوستش دارم

    به او که قلبش به وسعت دریاییست

    که قایق کوچک دل من درآن غرق شده…

    به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نورو شعرو ترانه برد

    و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد…

    به او بگویید دوستش دارم

    به او که صدای پایش را میشنوم، به او که لحن کلامش را میشناسم

    به او که عمق نگاهش را میفهمم، به او که ............

    به او بگویید دوستش دارم









    کاش می دانستی چقدر تو را دوست دارم....

    کاش می دانستی که تمام زندگی منی و بدون تو این زندگی برایم زیبا نیست...

    کاش می دانستی شب و روز ، لحظه به لحظه به یاد تو هستم

    ، با یاد تو زندگی می کنم و به عشق تو نفس می کشم عزیزم...

    کاش می دانستی چقدر برای من عزیزی ...

    اگر می دانستی هیچگاه خنجر سرد در این دل عاشقم فرو نمی کردی!

    اگر می دانستی هیچگاه طاقت دیدن اشکهای مرا نداشتی عزیزم!

    کاش می دانستی که تو تمام هستی منی و این دنیا را بدون تو نمی خواهم!

    عزیزم باور کن که دوستت دارم ، بیشتر از آنچه که تصور می کنی !

    باور کن این قلب عاشقم تنها به عشق تو می تپد و تنها یک نام

    و آن هم نام مقدس تو در آن حک شده است


    بسم الله الرحمن الرحیم


    اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ

    خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ

    اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ

    الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ

    [IMG]
    [IMG]
    [IMG]

    محمد کافرینش هست خاکش ... هزاران آفرین بر جان پاکش
    [IMG]
    [IMG]
    هــر روز یکــ جــور دوستــت دارم..

    یکــ روز مثـل ِ اولیـن روزی کـ ه بـرف مـی آیـد دوستـت دارم..

    یکــ روز مثـل ِ پیـدا کردن پـول توی جیـب لباس کهنــ ه دوستـت دارم..

    یکــ روز مثل پاستیـل خرسـی دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ کوچــ ه های شهر پـس از سـال تحویـل دوستــت دارم..

    یکــ روز مثـل ِ قــدم زدن در حیـاطِ خیـسِ بهــاریِ باغـی در شمـال، همراه با عطـرِ بهـار نارنـج دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ عیدیِ نــویِ عمــو بزرگــ ه دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ روزی که مشـق نـداشتیــم دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ لحظــ ه ی خانـه آمدنِ پدر از ســرِ کـار در روزهای کودکــی دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ داخـل ِ زنبیـل ِ مادربــزرگ دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ بــاران های تــن خیـس نکـن ِ ماشین کثـیف کن دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل ِ مِــ هِ جاده چالــوس دوستــت دارم..

    یکــ روز مثل اولیـن نوشتـــ ه مـن به تـــو دوستــت دارم..

    یکــ روز هم مـثل ِ خــودت دوستــت دارم..
    عشق من

    در اغوشت ارام میگیرم ....همه ی دلواپسیها و دلتنگی هایم را .....

    در اغوشت به باد میسپارم ....

    نگاهم را به سویت روانه میکنم ......

    تنم را به اغوشت وصله میزنم و تو را محو اغوشم میکنم ...

    کالبد وجودم را محصور صدای زمزه ی باران چشمانم میکنم ....

    سکوت درونم را به تن پوشی از جنس مهر در چشمانت تلاوت میکنم ...

    عاشقانه هایم را از قلبم برروی نگاهت حک میکنم ......

    تو را صدا میکنم ...

    سرود عشق زندگیمان را به اوای قاصدک های عاشق یکی میکنم ...

    تو را صدا میکنم ...

    انتظار را تماشای کوچه های تشنه قدمهایمان به سکوت وادار میکنم ......

    تو را صدا میکنم ....

    پس بخوان سکوت انتظار اغوشم را .......که چه بیتاب دلم تو را صدا میکند ......

    زندگی من ...


    دلم تنگ است

    نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو ...

    دلم تنگ است ..

    بر من ببار ...ببار از تفسیر سکوت عشقت که مرا مجنون خود کرده است ..

    اینجا منم و یک عالمه خاطره ....خاطرات دستان تو ....نگاه تو ....چه بی تاب مرا صدا میکند .

    بی تو چه کنم ...چه کنم با این همه خاطره که در قلب من است ..

    .انتظار ...برای بازگشت تو .......مرا زبانزد خاص عاشقان کرده است ...

    این فاصله هیچ گاه نتوانست یادت را از من بگیر ...یاد توئی که عشق همیشگی ام هستی ....

    پر از حسزتم ....پر از حسرت داشتن حرارت اغوش تو ...

    به من برگردون نگاهت را ...که سخت دلتنگم ....سخت دلتنگم ...

    به من بگو چه کنم در حسرت حتی یک لحظه ترنم صدای تو ...

    پر از بارانم ..پر از باران کلام عشق ..

    باران نگاهم در نهان وجودم ...تو را میخواند ....دستان تو را ...

    نگاه انتظار دلم برای داشتن دوباره اغوشت را بازگشتی به شهر عشق باش ....که من سخت دلتنگم ...

    زندگی من ...


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا