mohadeseh.anzali
- عضویت
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
گلِ بابام بود
6 ساله نگهش داشتم
خیلی خاطره ی خوبی دارم ازش
جهندم به دلت
چرتو پرت ؟
دوستام برام فرستادن..نمیدونم از کجا اوردن
خوشم میاد همه پیامای همو چک میکنیم :|
شهاب پسر عموم..
ینی پسر عموم نیسا
ولی ما میگیم پسر عمو
همون که چشماش آبی بود :)
خب باحاله [IMG]
[IMG]
اره بابا عروسی میکنه...همش الکی میگه رامینو میگم..
منم خوابم میاد :|
بده که هر چی بخوری چاق نشی :|
من چاقم میشم تو هفته ی بعد لاغر میشم
وقتی از زندگیم خسته بشم عروسی میکنم
آره خیلی باحاله
من از اونجاش خوشم میاد که بچشو هی هول میده جلو
اره امکانش هست که عروسی نکنم
چی شده؟! چی شده؟!
که با این در اگر در بند در مااااند.،درمانند!
شاید بعدا هم نیاد :|
شما ها دیگه چقد شکمو اییییین 0_o یکیشون باید دوتا بشقاب حتما بخوره یکی دیگه. اوه
والا ما یه بشقاب هم به زور میخوریم
خو آره ..
ولی من بیش از حد غذا میخورم
ولی چاق نمیشم :|
به همه فخر فروشی میکنه
نه منظورم اینه کم بود..
من تا دو تا بشقاب نخورم نیمیتونم
منم دیلم تنگولید ...
موحدثه روزبه داره فخر فروشی میکنه
پ.ن:پرتش میکنم پایین از پشت بوم
الان عصره
آخه یکی نیس بگه تو که نمیتونی نیای چرا الکی زر میزنی [IMG]
ده تا قاشق ؟:surprised:
رژیمی ؟
نه :|
بازیش که تمومی نداره D:
هرکی بیشتر بتونه از این موانع عبور کنه و جلوتر بره.. یه تاج میاد سرش و همه میدونن که بیشتر از همه رفته..
مثلا score با امتیاز من : 94 از بقیه بیشتره D:
حنانه همش میفتاد ..اخرشم ناراحت شد رفت
و اخرش گفت: خودمو کشتم نتونستم برم :|
دیشب من و حنانه و رامین و یکی دیگه از بچه های باشگاه.. بازی کردیم D:
تا ساعت ۵ صبح :|
)
ا بازی کردی؟ D: با حنانه؟
اره بازیش خیلی سخته اما اگه بازی کنی اسون میشه ؛)
:|
!!!!!
نه من شمالم تا ته تعطیلات
برو مامانم.بوسسسس -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
