wwwparvane
پسندها
2,537

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خـوشبختی یـعنی:
    در خـاطر کـسی مـاندگاری کـه....
    لـحظه هـای بـودنت را بـا تـمام دنـیا مـعامله نـمیکند...!
    خواهری اگه یکی از دوستامون از لیست دوستان حذف شده باشه
    یعنی خودش این کارو کرده ؟
    حالا من چندتا شیر خشک دارم بهتون قرض میدم:D
    والا من 5شنبه داشتم با فائزه میحرفیدم وسط حرفمون مجبور بودم برم بهش گفتم کجا میخوام برم
    همه ملت فهمیدن:biggrin:
    علی هم غیرتی شده که چرا بی اجازه رفتم:biggrin:
    بچه پروووووووووووو
    دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
    به یک احوالپرسی ساده...
    به یک دلداری کوتاه ...
    به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
    ... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
    به یک همراهی شدن کوچک ...
    به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
    به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
    به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای !
    ... به یک وقت گذاشتن برای تو...
    به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
    به یک هدیه ی بی مناسبت ...
    به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
    به یک غافلگیری:به یک خوشحال کردن کوچک ...
    به یک نگاه ...
    به یک شاخه گل...
    دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
    به یک فهمیده شدن ...درست !

    به لبخند!
    به یک سلام !
    به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!

    و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم
    سلام دوست عزيز

    ولادت با سعادت پيامبر گرامي و اما جعفر صادق بر شما مبارك باد
    حس می کنم دیگه دوسم نداری حس می کنم زیادیه وجودم
    چرا به این زودی ازم بریدی من که گل سر سبد تو بودم
    حس می کنم تو این روزا نمی خوای یه لحظه هم حتی منو ببینی
    کاش می دونستم عشق دیروز من فردا که شد تو با کی همنشینی

    دوسم نداری می دونم دوسم نداری
    اما تو چشمات می خونم که بیقراری
    خدا کنه که برگردی تو پیشم
    بدون تو من دیوونه میشم

    حس می کنم حضورِ من کنارت باعث دلخستگی تو باشه
    شاید سفر رفتن من یه فصل تازه ای از زندگی تو باشه
    حس می کنم باید ازینجا برم جایی که هیشکی راهشو بلد نیست
    باید برم که قدرمو بدونی یه مدتی تنها بمونی بد نیست

    حس می کنم دیگه دوسم نداری حس می کنم زیادیه وجودم
    چرا به این زودی ازم بریدی من که گل سر سبد تو بودم

    دوسم نداری می دونم دوسم نداری
    اما تو چشمات می خونم که بیقراری
    خدا کنه که برگردی تو پیشم
    بدون تو من دیوونه میشم
    نه خیلی قشنگ بود لذت بردم
    بخصوص اونی که برات فرستادم
    متشکرم بخاطر تمام خوبیهات
    پس از آفرینش آدم

    خدا گفت به او: نازنینم آدم،

    با تو رازی دارم ، اندکی پیشتر آی.

    آدم آرام و نجیب آمد پیش

    زیر چشمی به خدا می نگریست

    محو لبخند غم آلود خدا

    دلش انگار گریست.

    "نازنینم آدم

    ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید )

    یاد من باش که بس تنهایم"

    بغض آدم ترکید ،گونه هایش لرزید،

    و به خدا گفت:

    من به اندازه ی...

    من به اندازه ی گلهای بهشت ... نه...

    به اندازه عرش... نه... نه

    من به اندازه ی تنهاییت ای هستی من

    دوستدارت هستم.

    آدم کوله اش را برداشت.

    خسته و سخت قدم بر می داشت،

    راهی ظلمت پر شور زمین.

    طفلکی بنده غمگین ، آدم

    در میان لحظه ی جانکاه هبوط ،

    زیر لبهای خدا باز شنید که گفت:

    نازنینم آدم، نه به اندازه ی تنهایی من

    نه به اندازه ی عرش،

    نه به اندازه ی گلهای بهشت

    که به اندازه یک دانه گندم فقط یادم باش.

    نازنینم آدم، نبری از یادم!:cry:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا