کوثر89
پسندها
663

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام.....ببخشیدیکم گرفتارم دیر به دیر میام باشگاه......
    قربون تو برم من عشق من :*
    مراقبم تو هم مراقب كوثر ما باش <3
    چند بار چیزایی که گفتی و می خونم. شما هم در پناه خدا باشید . و تلاشتونو بیشتر کنید و ایشاالله بهتررررررین ها براتتون رقم بخوره
    باوشه . انتظار یه چیز دیگه داشتم یه جمله بلندتر. اینم قشنگ بودش متفاوت بودش :) مرررسی
    راستی یه کاغذ بزرگ زدم بالا سرم دوبخشه یه قسم برا خودم یه قسمت برا بقییه. بگو تا یه چیزی از طرف شما روش بنویسم
    میرسی حتما .حالا که به این نتایج رسیدی به بقییه هم میرسی همون که گفتی تو این مسیر طولانی بهش میرسی به اهداف مطمین باش میرسی
    چیزایی خوبی یادم دادی. راست می گی نباید توقف کرد از ترس ترسیدن. اینقدررررر باید دل ادم بزرگ باشه دریا باشه اینقدررر باید خودشو بزرگ ببینه با سعه صدر ببینه که بتونه همه مسابل رو درک کنه هضم کنه. در ضمن این که گفتید هم نیستید...دی
    برای کسی که می نویسه این دیدن خیلی مفیده. همیشه از اینکه ببینم یکم هراس دارم .چون باید بی قضاوت ببینی باید در یک چار چوب خاص ببینی و از حد نگذره نگاهت.خیلی سعی می کنم ببینم .مثلا رابطه ای پدر فرزند و مادر و فرزند و تو همین دیدن ها خیلی خوب فهمیدم اون صمیمیتی که بین این دوتا افتاده و خیلی عجیبه .پدری را دیدم که یک سبد مهربانی بغل گرفته بود
    برای اون نگاه کردن به ادمهای اطراف گفتی خیلی ذهنم درگیر شد.راستش من بیرون خیلی با خودمم و کمتر نگاه می کنم به ادمها هرکی ببینم می گه این چقده مغروره. در صورتی که اینطوری نیست . و همه برام محترمن .ولی اینی که گفتی یه نگاه متفاوت به انسانها هست .باز یکم بیشتر دربار اش به حرفیم خیلی خوب میشه:)
    خواهم یافت خواهم شناخت...
    بارور خواهم شد...از طلوع فرزندی خواهم آورد
    وپیر زن ناتوانی هایم را
    با بیل هایی از جنس باور
    تدفینن خواهم کرد....

    آ.آ.خ...
    خب شبم پر صدای پای کفش دوزک
    صبم پر سکووت
    وروزم پر هیاهوی خودی قشنگ دوست داشتنی...
    شروع یه زیبایی وصف نشدنی:لبخند عمییق
    خب بیشتر به این فک می کنم که باید اروم باشم همون ارامش داشته باشم. و به این نمی رسم بجز پاک زندگی کردن. و پاک کردن تو این زمونه یه جهاده که خیلی مهمه.باید عاشق پاک بودن باشم.و مونن باشم.تا مثبر ثمر باشم. و تاریکی اینو اصلا نمی خواد و اینجا یه نبرد همیشگی شکل می گیره
    خوبیه شما اینه که می گید خیلی کوچیکید و پر تناقض. عمو من چی بگم که الکی ادعای بزرگی می کنم و پوچم و پر از دغدغه های گونا گون
    روزگار پر از درسه درسای فراون اگه محل بزاریم به اتفاقات اطراف خوب یاد می گیریم و پخته میشیم .مثل شما. و کمتر مثل من که بیشتر ساز خودمو میزنم
    چقدر این روحیه رو دوس دارم روحیه عاقبت بین .چقدر اینجور گفتن و دوس دارم .....مرسی... بزرگید شما هم خیییییییییییییلییییییییییی
    یعنی متفاوت نگاه کنم. دوتاشو امروز دیدم تو خیابون مثلا یه مادر یبود تو تاکسی یه نوزاد بقل گرفته بود وااای اینقده با حال بود هی کله می چر خون زل میزد به راننده پیش خودم گفتم مادره پنج کیلو پاکی پنج کیلو نور بغل گرفته...مرسی نشونی های خوبی بهم دادی
    به ارامش به رهایی . سوالم اینه که خدایا چی می خواد بشه اخرش اصلا من چی کارم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا