leila.N
پسندها
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بدون شک یه سری دردا مشترکه و کسی بیرون گود نیست . کاش تونسته باشم کمکی کنم
    سلاممممممممممممم خوبی دوست عزیز ...چ خبرااااممنون بابت متنتون قشنگ بود مرسی
    می دونی چی باعث درگیری ما ادم بزرگا میشه اینه که زیاد بخواییم پافشاری کنیم رو مسله ایی که به نفعمون نیست . خب اگر قرار باشه پدرم رو ببینم میرم تلاش می کنم که ببینمش اگر شد که شکر اگر نشد زیاد هی غصه نمی خورم و بهاتکی پافشاری نمی کنم میرم سراغ کارهای زندگیم که فراموش شدن
    ترو جون من نگو استاد .باشه؟ خب باید یه کار بهتر جایگزینش کرد و به اون عادت کرد
    به جون خودم ساده ترین کار دنیاس
    قثط لازمه صداش کنی
    جواب میده
    ولی
    یادت نره که لحظه لحظه صداش کنی
    که دایما جواب بده و ارامش درونیت روز به روز بیشتر بشه
    وقتی خودتو مشغول اون بالایی کنی
    یعنی مشغول بهترین کردی
    اونوقت غم و غصه ها و نبود ها نمی یاد سراغت و مشغولت نمی کنن
    چون با خدا درگیری
    واین یعنی اوج رهایی از غیر از خواسته های دلهره و اور و زمینی


    خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد

    به عشق ایمان دارم حتی اگر آن را حس نکم

    به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد

    تا خدا هست جایی برای نا امیدی نیست

    (دیوار نوشته ای مربوط به ویرانه های جنگ جهانی دوم)
    ایشاا...درست میشه ...امیدوارم زود زود حالت خوب شه بیای باشگاه
    تازه فهمیدم خدایم، این خداست
    این خدای مهربان وآشناست

    دوستی، از من به من نزدیك تر
    از رگ گردن به من نزدیك تر

    آن خدای پیش از این را باد برد
    نام او را هم دلم از یاد برد

    آن خدا مثل خیال و خواب بود
    چون حبابی، نقش روی آب بود

    می توانم بعد از این، با این خدا
    دوست باشم، دوست، پاك وبی ریا

    می توان با این خدا پرواز كرد
    سفره ی دل را برایش باز كرد

    می توان درباره ی گل حرف زد
    صاف وساده، مثل بلبل حرف زد

    چكه چكه مثل باران راز گفت
    با دو قطره، صد هزاران راز گفت

    می توان با او صمیمی حرف زد
    مثل یاران قدیمی حرف زد

    می توان تصنیفی از پرواز خواند
    با الفبای سكوت آواز خواند

    می توان مثل علفها حرف زد
    با زبانی بی الفبا حرف زد

    می توان درباره ی هر چیز گفت
    می توان شعری خیال انگیز گفت
    خدا میان عبور افکارت
    آواز می خواند...
    کافی چشم هایت را ببندی و دست هایت را رو به طلوع باز کنی
    خداوندا....
    به دل نگیر اگر گاهی
    زبانم از شکرت باز می ایستد!!...
    تقصیری ندارد...
    قاصر است
    کم می آورد در برابر بزرگی ات...
    لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت
    در دلم اما همیشه
    ذکر خیرت جاریست!!....
    راستش خبر خاصی نی فقط امروز رفتیم تو برفا برف بازی خیلی خوب بود واقعا جای دوستان خالی...
    یادتون باشه هر شکست شروع یه پیروزیه. و اگر این رو قبول داشته باشیم هیچ شکستی وجود نداره چون ما داریم به سمت ابدیت پیش میریم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا