بخاطر تو...
خودت میدونی که تا ساعت 1 چیزی نخوندم!
ساعت 5:30 صبح بیدار شدم که ی خورده بخونم... باز خوابم برد

رفتم شماره صندلی روزم رو دیدم... رفتم نشستم کنار مراقب...
حالا مراقب کی بود؟
پسر رئیس دانشگاه... دوستم

از دست بچه های درس خون میدید به من میگفت...
فکر کنم 20 شم
