خب دیگه خدا خواسته عخشم:دی(سر کارم نفسی
)
هاع دور خودشونو شلوغ کردن کچلیشون یادشون بره:دی
سوتِ عقابیِ ممتد
)هاع دور خودشونو شلوغ کردن کچلیشون یادشون بره:دی
سوتِ عقابیِ ممتد
-
سلام و خدافظی برا کسیه که حرفی برا گفتن نداره؛ ما که این صوبتا رو نداریم با هم باو ! :|
یادمه قدیما با بچه ها، از بس همو میدیدم ، سلام علیک نمیکردیم ؛ یکی که سلام میکرد میگفتیم مگه غریبه ای! :|
دیگه حالا چه برسه به خدافظی ؛ اصن خونش حلاله کسی که خدافظی کنه!!! :|
همچین بچه های بامرامی هستیم ما! :|
.
.
.
پ . ن : :|
چی را روزای زوج این موقع ها هستی؟
کلا اینا ( ذکورا) سرشون شلوغه حسابی
سوت کلاغی با مکث های 5 ثانیه ای
هاع...هر یه بغضشو با یه قاشق آش میده پایین:دی
عاغا اعلام موکونم موذن سرش شلوغه بچه...خصوصی و عمومی امون نمیدن لامصبا
رفتم گفتم بیاد ببینم پسرم چشه عاشخ شده لابد
بدترین درد اینه که هم سرباز باشی هم عاشق!
مگه نه موذن؟ :|
هاع بذار صداش کنم:
موذن؟آشخور:|
هاع من روزهای زوج این موقه ها هستم معمولا:دیییی...بسی خوشحالم که هستیا
جای اون یکی عخشم خالیه الان...نفیث:|
هاع...قهرم باهاش عصن:|...نه ولش کن....خوشا چاهی ک آب از خود برآرد ...زوری که نیس دبلیو صفر 5 ...
نه قهر نکرده
فکر کنم البته :|
موذن؟ ! :|
اخیش دیدیم بالاخره
داشتم غصه میخوردم
یه بار اومدم هستید ها
ایذان خداحافظی نکرده؟
بزم به ستایش بگم اخراجش کنه؟
من با ستایش رفیقم ها :|
عخش من دیدمت دیدمت...دینگت تو حلق ناقوس کلیساها:دییییی
موذن قهر کرده عایا؟
ج.فیو:
نه عخشم تو باید بومونی واسه همه
به قول شاعر:
تو که باشی پیشم...دیگه چی کم دارم...چه لزومی داره....از تو دست بردارم
من زودتر هلاکتمندت شده بودم عخشم...بزن فنا شم عصن دیگه:دی
ج.دیزا:
شما برو به اون بچه ها بگو عادم سلام میکنه خدافظیم میکنه وقتی میخواد بره:|:|:|
نوشابه چیه؟دنیا رو میریزم پای عخشم
کدوم بچه ها؟
چشه مگه خو؟
قشنگه که
اون کلاغه اومده ارامش پروانه ها رو بی هم زده
همینجا بده
واسه من کمی تا قسمتی پرایوت تره :-"
معماریشم کمتره تاوزه :اییییییییشششششش
موذن!؟ :|
وقت کردین یه نوشابه هم وا کنید برا خودتون ؛ ایش
موصن ؟! :|
ج موذن:
الهی بگردم پسرم که این همه اذار و اذیت شدی
ببخش باعث و بانیشو :-"
قول میدم دیگه اذیتت نکنم :-"
موندیم کجا جواب بدیم :دی
خوبم مرسی ؛
دیدم بچه ها در مورد عکس پروفایل پیشنهاد تغییر داشتن ، منم این عکسو گذاشتم ؛ باشد که کاگر اوفتد :دی
مال عشخم بود
کسی دیگه به خودش نگیره :|
ماشالله همه تو کار هیچن!
یه هیچی هم به ما بدین
خوشم میاد از پشت هیچستان
جای قشنگیه
ای جوووووووووووووووووووونم باو هلاکتم : دبلیو دو هزار و دویست و بیست و دو:
لبخــــــــــند که میزنیــــــــــــــــ........ ........!کمترین اتّفاقی که می اُفتد.....؛ اختــــــــــــلال در تشخـــــــــــیـــص ماه های قمریــــــــــــــــسـت.... ......!
پ.ن:مال عخشام بود...کس دیگه به خودش نگیره:دی
در واشد و یه جوجه دوید اومد تو کوچه
منم پشت هیچستانم...ندیدمت اون طرفا...شما جدیدا هیچ شدی؟فیو پر پرت کرده؟:دی
گویا احدی از شما نام مرا بر لب جاری ساخته بود ! آمدیم در کسوتی مبدّل !در هیأتی مجلّل !
جهت معرفی : هیــــــچ اگر سایه پذیرد،ما همان سایه ی هیچیم .
ج.فیو:
فدامدات برم و برنگردم...خوبم وقتی تو خوبی
هاع یه جلسه گذاشتیم به این نتیجه رسیدیم انگار عادت کردیم به همینا...منم که نوستالژیک پسند...کلا دلم نمیاد اولین ها رو عوض کنم:دی
هاع خوبه...ولی هر دوشون سرشون شلوخه...خودت بیای یه تست بزنی و بری خودم میفهمم بعدشم میپاکم کسی نفهمه
پس اسم من چی عخشم؟
کلا این معماریا محول الحالن همشون عخشم...زیاد سخت نگیر:دیییییییییی
ج.موذن:
عصن کی با تو حرف زد؟
باید به جای اون گل میذاشتی دو نغته شکلک ابراز وجود
خوب خوشحالم ک همه خوشحالن...من برم خدافظی
راستی احسان!
میخاستم بگم اون نقشینه همچینم قشنگ نیستا
اونکه مهر داشت بهتر بود :|
اخه اینم شد علایق؟
هنر و معماری! هنر و معماری و باز هم هنر و معماری؟؟؟؟
هوووووووووووع :خ
میگم چه قشنگ شد اسماتون
موذن ایذان نفیذ! :| ذاناذ :|
ایذان با مامان اشتی کردی؟ :دی
به ایذان و نفیز میسپرم هروقت بودم خبر بدن
صلاح اینه مخفی باشم
خدا خواسته :|
احسان! تو که میدونی من اعصاب ندارم پس به عکس پروفم گیر نده ها
پرپرت میکنم :دی
عشخ من زهرا با دز بالا چطوره؟
نه اقا اسمتونو عوض نکنید
همین خشنگه عادت کردم بهش نکنید اینکارو با من:| -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...