nazanin jamshidi
پسندها
3,225

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • E ﮔﻔﺘﻢ ﺁﺧﺮ ﻋﺸﻖ ﺭﺍﻣﻌﻨﺎ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﻻﻑ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﺸﻖ ﻏﯿﺮﺍﺯ ﻋﯿﻦ ﻭﺷﯿﻦ ﻭﻗﺎﻑ ﻧﯿﺴﺖ ﺁﻣﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺁﻭﺍﯼ ﺟﻠﯽ.. ﻋﯿﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺪﻝ ﻣﻮﻻﯾﻢ ﻋﻠﯽ، ﺷﯿﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻮﺭ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼﻤﺪ، ﻗﺎﻑ ﯾﻌﻨﯽ ﻗﻞ ﻫﻮﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ *ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺮﺷﻤﺎ ﻣﺒﺎﺭﻙ*
    l

    ! ﻋﺸﻖ ﺍﻫﻮﺭﺍﻳﻲ ﻣﻦ

    ﻗﺼﺮﺣﺮﻳﺮ ﺗﻨﻢ , ﺟﺰ ﺗﻮ

    ﻫﻴﭻ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﻴﺖ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﺪ

    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ



    ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻡ...ﻫﻴﭻ ﻏﻤﻲ ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ

    ﺟﺰ ﭼﺸﻤﺎﻱ ﻧﺎﺯﺕ...ﻣﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺭﻭﻳﺎ ﻧﺪﺍﺭﻡ

    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ



    ﻛﻠﻚ ﺧﻴﺎﻝ ﺍﻧﮕﻴﺰﻣﻦ, ﺍﺯ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﻏﺎﺯ ﻛﺮﺩ

    ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺑﻢ, ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﻴﻢ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺗﺎﭘﻴﻚ ﺭﺍﻋﻄﺮﺍﮔﻴﻦ

    ﻛﺮﺩﻧﺪ, ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﺘﺸﻜﺮﻡ




    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ




    ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﻏﻮﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﻲ ﻓﺸﺎﺭﻱ
    ﺍﺭﺍﻡ ﻣﻲ ﺷﻮﻡ
    ﺻﺪﺍﻱ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻳﻢ,ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺗﺮﻧﻢ
    ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ
    ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻥ ﺣﻠﻘﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﭘﻴﭽﻚ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻣﻦ, ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻧﻮﺍﺯﻨﺪ
    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ




    ﻧﻔﺴﻢ

    ﻗﺼﺮ ﺣﺮﻳﺮ ﺗﻨﻢ , ﺟﺰ ﺗﻮ ﻫﻴﭻ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﻴﺖ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﺪ

    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ
    چشمانت ! آه چشمانت
    آئینه ای
    که خواب های به هم ریخته ام را
    چون رمانی زیبا
    در من تألیف می کند !
    خوشبختی در کنار کسی است که تنها تو را لایق عشق ورزیدن های مردانه اش بداند ...

    نه اینکه در نهان و آشکار باهر عروسکی از عشق بگوید و حتی به چشمان او نظر افکند...

    به راستی که هر دختری در کنار این مرد به اوج نیکبختی می رسد...

    و من از خدا تنها همین را خواسته ام

    یک معشوق پاک ... عاشق ونجیب... که جسمم ... روحم... همه رندگی و هستی ام از آن اوست....

    نجابت فقط مخصوص خانومها نیست... آقایان هم باید زبان...نگاه حتی احساسات عاشقانه شان نجیب و در انحصار یک نفر باشد....

    و هر بانویی را شایسته ابراز محبت, حتی بی منظور ندادند...

    سهم هرکس در این دنیا یک نفر...یک معشوق...ویک زندگی است, نه بیشتر ...

    نازنین فاطمه جمشیدی
    با بوسه ای لبهایت را می گشایم

    زمزمه صدای مردانه ات ترنم آرامش بخش وجودم را بیافریند... و مرا به فراسوی عشق برساند...

    تا ملودی ذستان نوازشگرت بر پیچ و تاب اندامم ذلاویز ترین سمفونی عالم را بن را بنوازد...



    می نویسم از چشمان زیبایت ازنگاه پر از عشقت


    با صداقت می نویسم


    و با یکدلی می نویسم که با تو


    تا اخرین لحظه خواهم ماند


    با چشمان خیس می نویسم


    که خیلی مهرت در دلم نشسته و با بغض می نویسم


    می نویسم از ان حرفهای شیرینت


    و ان لحظه ی رویایی که من و تو در ان اشنا شدیم


    و شیفته ی قلب های سرخ هم شدیم


    ان چه که می نویسم حرف دل است و بس


    حرف دل عاشق و بی قرار من


    می نویسم و فریاد می زنم


    دوستت دارم



    وقتی پرنیان دستان نوازشگرت, زیباترین سمفونی دنیا را می نوازد...

    وقتی عظر سکر آور نفسهایت, به احیای کالبد بی جانم می پردارد...

    وقتی لبریز می شوم از بوسه ی باران احساس...

    وقتی همبستر می شوم با برگ برگ گل یاس...

    پر می شوم از حس زیبای تعلق....

    از نغمه دلنواز و جاودان تعهد...

    هستی ام را در ره عشق ذبح می کنم...

    از"من"تهی می شوم... به "ما" دل می سپارم...

    عاشقانه خودر را در تو به نظاره می نشینم...

    تبلور یکی شدن دو دل...دو جسم...دو روح...دو زندگی را در حصار دریا, رویا گونه می بینم!

    و ستارگان خوشبختی را ازسپهر دنیا می چینم!

    خودرا فرمانروای قلب تو می دانم

    وتورا, شاهزاده ی احساس من...

    اعجاز سرنوشتم می خوانم!

    نازنین فاطمه جمشیدی

    نمی دانم برف می بارد یا ما ستاره باران میشویم...

    آنقدر محسور آغوش تو شده ام که دیگر هیچ جیز برایم اهمیت ندارد...


    ما به وسیله چند خطوط مورب در قباله ازدواج
    که انسانها امضا می نامند زندگی هم نمیشویم...
    ما بر اساس

    ﻧﻔﺴﻢ

    ﻗﺼﺮ ﺣﺮﻳﺮ ﺗﻨﻢ , ﺟﺰ ﺗﻮ ﻫﻴﭻ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﻴﺖ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﺪ


    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا