عاقا سه روز پیش سر جلسه امتحان دانشگاه به یه دختره پنج تا سوال رسوندم اومد تو محوطه ماچم کرد!
میدونستم اینجوریه ورقمو باهاش عوض میکردم صد در صد اتفاقات بهتری میوفتاد
دیشب داشتیم شام میخوردیم صدای رد شدن یه کامیون اومد
یدفه مامانم زد زیر گریه که شماها اصن منو حمایت نکردیت من میخواستم پایه یک بگیرم!!! :|
آخه مادر من شما یازده سال طول کشید تا پایه 2 بگیری!
من تو ماشین آموزشگاه بزرگ شدم :|