nazanin jamshidi
پسندها
3,225

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • [IwMG]http://up.clip2ni.com/i/images/oyimtgn71dma3w77x6bl.jjpg[/IMG]





    ﻧﻔﺴﻢ

    ﻗﺼﺮ ﺣﺮﻳﺮ ﺗﻨﻢ , ﺟﺰ ﺗﻮ ﻫﻴﭻ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﻴﺖ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﺪ


    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ
    نگارم!

    سر بر سینه تو آرامش را در آغوش می گیرم...

    پیکر ظریف گل مهر را می بچینم

    و از تکان های گهواره لطیف نفسهایت امنیت را به چشم می بینم...

    اسکله بستر هم آغوشی مان می شود

    و مروارید های درخشان آب شاهد معاشقه صادقانه مان ...

    چه لحظات نابی و چه ثانیه های فراموش نشدنی است...

    من چقدر آرامم ... چقدر خوشبخت...

    وچه سکوت دلنوازی بر کلبه عشمان حکفرماست...

    تنها صدای ساز مرغان عشق را می شنوم که بر فراخ آسمان ملودی وصال را می نوازند

    و ندای قلبم را که با ترنم وجود تو در می آمیزد و زیباترین ترانه هستی را زمرمه می کند...

    دیگر وقت آرامیدن است... وقت تهی شدن از من... چشمانم را در آغوش پلکهایم می رقصانم ...

    در پی عیشی مدام جرعه ناب زندگی ام را,شمیم هستی بخش وجودت را,نفس می کشم

    و با نیکبختی پیوندی نا گسستنی می بندم...






    نازنین فاطمه جمشیدی




    لمس نگاهت لکنت میاندازد بر زبانم...

    دردت به جا... دردت به جا... دردبه به جانم...

    دوستت دارم آرام جانم...


    در آور است دوری از نگاهت

    خوب است حالم در کنارت آسمانم

    الماس های خنده ات را میشمارم...
    خورشید های دستانت را میاکانم
    و تا پاسی ار شب عاشقی می پرورانم...
    فرمانروای هستی چشمه زلال نگاه تو را به من بخشیده است ...
    ماه ...عشقمان را به تصویر خود کشیده است ..
    یک بار دیگر حکم کن ،
    اما نه بی دل
    با دلت ،


    حکمِ دل : هر که دل دارد بیندازد وسط ،

    تا ما دلهایمان را رو کنیم .

    دل که رویِ دل بیفتد ،
    عشق حاکم میشود .

    پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
    این دلِ من !


    رو بکن حالا دلت را !



    دل نداری ؟!
    بُر بزن اندیشه ات را .

    حکم ِ لازم :

    دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازم



    برای تو
    برای هرآنچه که تکانم می دهد
    تـــــا تــامل خـــویش
    بـــــــرای خاطراتمان
    چیزهایی که تو، توهم می خوانیشان
    دلــم کــه تنـــگ می شــود
    پای لحظه های خالی از تو
    بــساط اشک پهن می کــنم
    گوش خیالم را به گذشته می چسبانم
    صدایت را از امواج پراکندهی زمان جمع می کنم
    پژواک صدایت بر دیوار ذهن می کوبد
    پر از آواز می شوم از تو
    مگرغیر از این است
    که توهم هم وجود دارد؟
    باشد ...
    به خودم دروغ نمی گویم!
    اما به حقیقت دقایق پریشان عاشقی سوگند
    دلم برای این توهم تنگ می شود
    نگارم!

    حقیقت دارد که من می توانم

    با تک تک نت های احساس بی آلایشم نسبت به تو...

    ماندگار ترین موسیقی را برای ترانه شور اتگیز باران بسازم

    و اسطوره شوم:gol:

    نازنین فاطمه جمشیدی
    "برگرد من لب تو میمیرم"

    نگارم!

    این جمله به ظاهر ساده!


    پژواك تمام فریادهاي بی صدایی است که در گلویم به زنجیر کشیده شده


    و من قدرت بیان کردنش را ندارم!!!


    براستی چشمان اشکبار من...لرزش پیانو وار اندام ظریف من...قلب به خاك و


    خون کشیده بینواي من...


    هیچ کدام برایت اهمیتی ندارد؟؟؟!!!


    یک لحظه... تنها یک لحظه


    به من که قرار است بعد ازتو چه بر سرم بیاید, بیاندیش!


    این قدر بی مهر...اینقدر بی تفاوت سخن نگو و دم از جدایی نزن...


    تو که بهتر از هرکسی می دانی این رفتار آمرانه تو مرا دیوانه می کند...

    نازنین فاطمه جمشیدی


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا