yunes_prg
پسندها
8

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی کسی را به خودت علـاقه مند کردی نسبت به او مسئولی!
    ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا

    خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا


    رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا

    التفاتی به اسیران بلا نیست ترا


    ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا

    با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا


    فارغ از عاشق غمناک نمی‌باید بود
    جان من اینهمه بی باک نمی‌یابد بود

    همچو گل چند به روی همه خندان باشی

    همره غیر به گلگشت گلستان باشی


    هر زمان با دگری دست و گریبان باشی

    زان بیندیش که از کرده پشیمان باشی


    جمع با جمع نباشند و پریشان باشی

    یاد حیرانی ما آری و حیران باشی


    ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد
    به جفا سازد و صد جور برای تو کشد
    از ما و من حذر کن در خویشتن سفر کن
    مانند جویباری در قلب کوهساری
    باید رسیده باشی من را ندیده باشی
    از خود مکن کناره، از خود مکن کناره

    وقتی شدی روانه در قلب بی کرانه...
    باید که راه باشی هر سو پناه باشی
    باید که مرد گردی پیوسته درد گردی
    العاقل اشاره، العاقل اشاره

    در رفتن و رسیدن هنگام خوشه چیدن
    باید شکوه باشی همدرد کوه باشی
    باید که رود باشی نبض سرود باشی
    اینست راه چاره، اینست راه چاره

    وقتی که میتوانی ناگفته را بخوانی
    خوشید را بچینی نادیده را ببینی
    در خویشتن بمیری تا عرش پر بگیری
    دیگر چرا نظاره، دیگر چرا نظاره، دیگر چرا نظاره
    میخواستم بزرگ بشم
    درس بخونم مهندس بشم
    خاکمو آباد کنم
    زن بگیرم
    مادر و پدرمو ببرم کربلا
    دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک، تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم

    خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم
    خوب نشد

    باید میرفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم، دفاع کنم

    رفتم که
    دروغ نباشه
    احترام کم نشه
    همدیگرو درک کنیم
    ریا از بین بره
    دیگه توهین نباشه
    محتاج کسی نباشیم

    الان اوضاع چطوره ....؟ "

    قسمتی از وصیت نامه تخریب چی نوجوان شهید کاظم مهدیزاده
    اگر میخواهید زیبا باشید
    یک دقیقه مقابل آینه ،
    پنج دقیقه مقابل روحتان و
    پانزده دقیقه مقابل خداوند بایستید
    ادم ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند،
    بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.
    بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند؛
    اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید،
    آنها را زیبا هم خواهید یافت.

    زیرا حس زیبا دیدن همان عشق است
    سقوط من در خودمه
    سقوط ما مثل منه
    مرگ روزای بچگی
    از روز به شب رسیدنه
    دشمنیا مصیبته
    سقوط ما مصیبته
    مرگ صدا مصیبته
    مصیبته حقیقته
    حقیقته حقیقته
    بچه شتر : مادر جون چند تا سوال برام پیش آمده است . آیا می تونم ازت بپرسم ؟
    شتر مادر : حتما عزیزم . چیزی ناراحتت کرده است ؟
    بچه شتر : چرا ما کوهان داریم ؟
    شتر مادر : خوب پسرم . ما حیوانات صحرا هستیم . در کوهان آب و غذا ذخیره می کنیم تا در صحرا که چیزی پیدا نمی شود بتوانیم دوام بیاوریم .
    بچه شتر : چرا پا های ما دراز و ک...ف پای ما گرد است ؟
    .
    .
    شتر مادر : پسرم . قاعدتا برای راه رفتن در صحرا و تندتر راه رفتن داشتن این نوع دست و پا ضروری است .
    بچه شتر : چرا مژه های بلند و ضخیم داریم ؟ بعضی وقت ها مژه ها جلوی دید من را می گیرد .
    شتر مادر : پسرم این مژه های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که چشم هاى ما را در مقابل باد و شن های بیابان محافظت می کنند .
    بچه شتر : فهمیدم . پس کوهان برای ذخیره کردن آب است برای زمانی که ما در بیابان هستیم . پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه هایمان هم برای محافظت چشم هایمان در برابر باد و شن های بیابان است !
    بچه شتر : فقط یک سوال دیگر دارم !
    شتر مادر : بپرس عزیزم .
    بچه شتر : پس ما در این باغ وحش چه غلطی می کنیم ؟
    هان!راز دل خسته ما فاش مکن /با یار عزیز خویش پر خاش مکن /ان دل که به هردو کون سر در ناورد /اکنون که اسیر توست رسواش مکن/
    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
    واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
    بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
    باده از جام تجلی صفاتم دادند
    چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ...
    آن شب قدر که این تازه براتم دادند
    بعد از این روی من و آینه وصف جمال
    که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
    من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
    مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند
    هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
    که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
    این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
    اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
    همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
    که ز بند غم ایام نجاتم دادند
    ای دوست تورا به هر مکان می جستم// دایم خبرت ز این و ان می جستم//
    دیدم به تو خویش را تو خود من بودی//خجلت زدهام کز تو نشان می جستم//
    ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
    محصول دعا در ره جانانه نهادیم

    در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
    این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم...

    سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
    تا روی در این منزل ویرانه نهادیم

    در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
    مهر لب او بر در این خانه نهادیم

    در خرقه از این بیش منافق نتوان بود
    بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم

    چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر
    جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم

    المنه لله که چو ما بی‌دل و دین بود
    آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم

    قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
    یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم
    اگر خوشبختی را برای يک ساعت می خواهيد، چرت بزنيد.
    اگر خوشبختی را برای يک روز می خواهيد، به پيك نيك برويد.
    اگر خوشبختی را برای يک هفته می خواهيد، به تعطيلات برويد.
    اگر خوشبختی را برای يک ماه می خواهيد، ازدواج كنيد.
    اگر خوشبختی را برای يک سال... می خواهيد، ثروت به ارث ببريد.
    اگر خوشبختی را برای يک عمر می خواهيد،
    ياد بگيريد كاری را كه انجام می دهيد دوست داشته باشيد .........

    استیو جابزادامه ...
    میـــگن کسایی که مشـــــــــــــــــــــــــــروب میخورن میرن جــهـنم !!!
    جهنـــــــمی که آدم هاش مســــــــــــــــــــــت باشن ،
    از دنیـــــــایی که آدماش پســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت باشن خیــــــــلی بهتره..!!!!!
    گفت من مادرت هستم که بهشت در دستان من بود....
    گفتم پس چرا الان زیر پای توست ؟
    گفت آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم ....
    یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی

    اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...

    رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏بره و از میانشون می‏گذره از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.

    مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.

    شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.

    اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.

    و خواهی فهمید که :
    همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.
    یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.
    قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.
    و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.
    همـیشـه خـــــودت بـاش ... دیگـــــران بـه انـدازه کافــــی هســتند ...
    چشمهایت را ببند ، در دلت با خدا سخن بگو ، به همان زبان ساده ی خودت سخن بگو ؛ هرچه میخواهی بگو ، او میشنود ... شاید بخواهی تورا ببخشد ، یا آرزویی داری ، شاید دعایی برای یک عزیز و یا شکرش ، بگو میشنود . . . این لحظه ی زیبا را برای خودت تکرار کن ؛ پرواز دلت را حس خواهی کرد ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا