بیتو
در ازدحام سایه
آسمان غربت شعرهایم را
میبارید
و شب بیروزن
آنچنان بود که
پشت پرچینهای پاییز
چلیپایی ناشناس
عشق را زمزمه می کرد...
در ازدحام سایه
آسمان غربت شعرهایم را
میبارید
و شب بیروزن
آنچنان بود که
پشت پرچینهای پاییز
چلیپایی ناشناس
عشق را زمزمه می کرد...