صدا كن مرا صدا كن مرا.
صداي تو خوب است*.
صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است
كه در انتهاي صميميت حزن مي رويد.
در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم*.
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است*.
و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش بيني نمي كرد.
و خاصيت عشق اين است*.
كسي نيست*،
بيا زندگي را بدزديم*، آن وقت
ميان دو ديدار قسمت كنيم*.
بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم*.
بيا زودتر چيزها را ببينيم*.